( 1416)زآنکه حشر حاسدان روز گزند |
|
بیگمان بر صورت گرگانکنند |
( 1417)حشر پرحرص خس مردارخوار |
|
صورت خوکی بود روز شمار |
( 1418)زانیان را گند اندام نهان |
|
خمرخواران را بود گند دهان |
( 1419)گند مخفی کان به دلها میرسید |
|
گشت اندر حشر محسوس و پدید |
( 1420)بیشهای آمد وجود آدمی |
|
برحذر شو زین وجود ار زآن دمی |
( 1421)در وجود ما هزاران گرگ و خوک |
|
صالح و ناصالح و خوب وخشوک |
( 1422)حکم آن خوراست کانغالبتر است |
|
چونکه زر بیش از مس آمد آنزر است |
( 1423)سیرتی کان بر وجودتغالب است |
|
هم بر آن تصویر حشرتواجب است |
روز گزند: کنایه از روز رستاخیز.
گند مخفى: استعاره از درون ناپاک، که تنها دل پاک اولیا از آن با خبر بود.
بیشه: از آن جهت که در آن گونهگون هوا و هوس نهفته است و هر یک چون مار و کژدم زهرناک، و چون درندگان آزار رسان. نیز در آن خویهاى نیک است.
ار زآن دمی: نفحه رحمانى، یعنی اگر پروردگار به موجب «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی.»[1]: از روح خود در تو دمیده است و از آن دم زندگی یافتهای.
صالح: نیک، خوب.
خَشوک: در فرهنگها به معنى «حرامزاده» به کار رفته است. لیکن چنان که پیداست در بیت مورد بحث «بد» و مقابل «خوب» است.
بیش از مس آمدن: در عیار سنگینتر بودن. چنان که مىدانیم وزن مخصوص طلا از دیگر فلزات بیش است. مولانا در این ابیات به روایات مفسران قرآن نظردارد که در قیامت، اندیشه و شخصیت هر کس در جسم خاکی او هویدا میشود: حسود به صورت گرگ، حریص به صورت خوک و.. . مولانا میگوید: وجود آدمی دارای صفات نیک و بد بسیاری است، مانند بیشه و جنگل که پر از حیوانات گوناگون است.
( 1416) چرا که یقیناً در روز قیامت اشخاص بصورت گرگ محشور خواهند شد . ( 1417) و کسى که حریص و پست بوده مردار خوارى پیشه کند در روز جزا حشر او بصورت خوک است. ( 1418) و عضو نهانى زنا کاران در روز قیامت گندیده و دهان شراب خواران بوى بد مىدهد. ( 1419) آن بوى بدى که در دنیا صاحبان دل از آن آگاه بودند و از سایرین پنهان بود در روز محشر محسوس شده و نزد همه آشکار مىگردد. ( 1420) از وجود آدمى بر حذر باش که این وجود چون جنگل بزرگى است. ( 1421) آرى در بیشه وجود ما هزاران گرگ و خوک و صالح و ناصالح و خوب و زشت موجود است . ( 1422) ولى هر خو و صفتى که در وجود کسى غالب باشد و بر سایر صفات بچربد بهمان خو و خلق شناخته مىشود زیرا اگر قسمت بیشتر یک شمش طلا بوده و باقى مس باشد آن شمش شمش زر شناخته مىشود . ( 1423) هر سیرتى که در وجود تو بیشتر بوده و بر سایر صفات تو غلبه دارد بصورت همان سیرت محشور خواهى شد .
مولانا به مناسبت داستان برادران یوسف و تهمت زدن آنان به گرگ، و با توجه بدان که حسود خویى چون خوى گرگ دارد، و هر کس خویى را تا دم مرگ با خود برد با همان خو محشور مىشود، گوید حاسدان به صورت گرگان محشور مىشوند. صدوق در ثواب الاعمال آورده است که تکذیب کنندگان قَدَر الهى از گورهاى خود میمون و خوک بر مىخیزند. [2] نیز در تفسیر بیضاوى، ذیل آیه «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی اَلصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»[3] آمده است: از رسول (ص) معنى آن پرسیدند فرمود: از امت من ده صنف محشور شود برخى بر صورت بوزینهها، برخى بر صورت خوکها، بعضى سر فروهشته بر چهرههاشان بکشند و ببرند، بعضى کور، بعضى لال، بعضى زبانهاشان بر سینههاشان آویزان چرک از دهانهاشان ریزان، بعضى دست و پا بریده، بعضى بر شاخهها از آتش آویخته، بعضى از مردار گندهتر، بعضى رختها از قطران در بر... سپس آنان را تفسیر فرمود که: سخن چیناناند و حرام خواران و ربا گیران و به ناحق حکم کنان و به کردار خود نازان و عالمان که کردار آنان خلاف گفتار بود و آنان که همسایه را آزار دهند و آنان که گزارش دروغ از مردم به فرمان گذاران رسانند و کسانى که پیرو شهوتاند و متکبّران.
اى دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزى از این خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهاى تو مىدرانند از غضب اعضاى تو
3663- 3662 / د /4
در وجود ما انسانها هزاران گرگ و خوک نهان شده است و نیز در همین وجود ما انواع و اقسام صفات و ملکات نیک و بد و زشت و زیبا وجود دارد. در وجود انسان، هر صفتی که غالبتر و چیرهتر باشد، قدرت تصرف وحکومت با اوست، چنانکه هرگاه در مس، مقدار طلا بیشتر باشد، آن فلز را طلا به شمار میآورند، نه مس. هر خوی و صفتی که در وجود تو غالب و حاکم باشد، حتماً بر همان صورت محشور خواهی شد.
آدمى زاده طرفه معجونى است از فرشته سرشته وز حیوان
گر رود سوى این شود به از این ور شود سوى آن شود کم از آن
(امثال و حکم)
در تو هم دیوى است هم ملکى هم زمینى بقدر و هم فلکى
ترک دیوى کنى فلک باشى ز شرف برتر از ملک باشى
(سنایى، به نقل از امثال و حکم)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |