حالتهای متضاد، جلوههای عقل
( 1554)هم درین نحسی بگردان این نظر |
|
در کسی که کرد نحست در نگر |
( 1555)آن نظر که بنگرد این جر و مد |
|
او ز نحسی سوی سعدی نقب زد |
( 1556)زآن همیگرداندت حالی به حال |
|
ضد به ضد پیداکنان در انتقال |
( 1557)تا که خوفت زاید از ذات الشمال |
|
لذت ذات الیمین یرجی الرجال |
( 1558)تا دو پر باشی که مرغیک پره |
|
عاجز آید از پریدن ای سره |
کسی که نحس کردت: پروردگار است؛ زیرا بندهای که سزاوار قهر الهی باشد، قدرت پروردگار، او را از راه سعادت دور میکند
نظر: در این بیت مقصود عقلى است که از نور الهى بهره گیرد.
جَرّ: در لغت به معنى کشیدن است و در این بیت فرا کشیدن است مقابل مد. و از جر و مد مقصود تَقلّبِ احوال است و قبض و بسط.
از نحس به سعد نقب زدن: کنایت از گمراهى به هدایت راه یافتن.
از حالى به حالى گرداندن: چنان که در حدیث است: «لَیسَ آدَمِىٌّ اِلاّ وَ قَلبُهُ بَینَ اِصبَعَینِ مِن أصابِع اللَّهِ.»[1] امام صادق فرماید: «إنَّ القُلُوبَ بَین اِصبَعَینِ مِن أصابِعِ اللَّهِ یُقَلِّبُها کَیفَ یَشاءُ.»[2]
ضد به ضد پیدا کنان: چنان که از شادى به غم و از غم به شادى و از سلامت به بیمارى انتقال دهد.
رنج و غم را حق پى آن آفرید تا بدین ضد خوشى دلى آید پدید
پس نهانیها به ضد پیدا شود چون که حق را نیست ضد پنهان بود
1131- 1130 / د /1
ظهور جمله اشیا به ضد است ولى حق را نه مانند و نه نِدّ است
(شبسترى، گلشن راز)
ذاتُ الشَّمال: برگرفته است از آیه «وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ اَلْیَمِینِ وَ ذاتَ اَلشِّمالِ: و ما مىگردانیم آنان را سوى راست و سوى چپ.»[3] و مقصود از ذات الشمال و ذات الیمین در بیت مورد بحث بُعد از حق و قرب به اوست.
رجال: کنایت از مردان حق.
دو پر بودن: در خوف و رجا به سر بردن.
سره: گزیده.
( 1554)تو هم به خاطر روحیاتی که داری در این نحس گرفتاری! خوب نگاه کن که چه کسی تورا به نحس افکند( 1555) همان نظر که این جزر و مد را نگاه کند از نحسى بطرف سعدى راهنمائیت مىکند. ( 1556) او براى آن تو را از حالى بحالى مىگرداند گاهى سعد و زمانى نحست مىکند که ضد را با ضد بتو بشناساند. ( 1557) این کار را مىکند تا از ذات الشمال ترس در تو بوجود آمده و لذت ذات الیمین [ذات الشمال کنایه از کسانى است که نامه عمل آنها را در قیامت بدست چپ آنها مىدهند و گناهکارند و ذات الیمین کنایه از آنها است که نامه عملشان را بدست راست مىدهند و داراى اعمال نیکند در قرآن نام این دو دسته مکرر ذکر شده] امیدوارى در قلب تو ایجاد کند از کارهاى ننگین ترس و لذت کارهاى نیک امید در تو بوجود آورد. ( 1558) و در نتیجه مرغى باشى داراى دو پر بیم و امید چرا که مرغ یک پر از پرواز عاجز خواهد ماند.
مولانا در این قسمت، شمّهای از جلوههای عقل کامل را بیان میکند. کسی که در این جزر ومدّ و سعد و نحسها، قدرت حق را ببیند، خود را از نحسی به سوی سعادت میبرد. منظور مولانا این است که حالات و واردات قلبی گوناگون را پروردگار به همین دلیل پدید میآورد که ما، خود به کمک عقل، در طلب سعادت باشیم و هر چیزی را از ضدّ آن جستوجو کنیم. آن خدایی که محولالاحوال است و تو را از حالیبهحالی دگرگون میکند؛ بدینجهت است که از رهگذر این نقل و انتقالها، هرضدّی را با ضدّ خود به تو نشان میدهد؛ حالتهای متضاد، از قبیل هدایت و ضلالت، تقید به عقل و تقید به نفس اماره که نمودار حالتهای سعد و نحسند. انسان میتواند با این شناخت، به سوی هدایت، معرفت و عقل گرایش پیدا کند. مولانا به آیهْ 18 سورهْ کهف اشاره میکند که دست حق، اصحاب کهف را طی سیصد و چند سال، آنها را ازاینسو به آنسو حرکت میداد تا بدن آنها فساد نپذیرد. مولانا میگوید: این حالتهای سعد و نحس هم، مانند همان کاری است که پروردگار با اصحاب کهف میکرد. او "رجال" خداجو و مردان راه حق را به دست راست، یعنی به لطف خود امید میدهد و از آسیب گمراهی نگه میدارد. مولانا خوف و رجا و حالتهای بد و خوب مردان حق را مانند دو بال پرنده میبیند و میگوید: سالک باید این دوحالت را بهطور متعادل داشته باشد تا بتواند در آسمان سلوک پرواز کند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |