از ستم بپرهیزید که دلهایتان را ویران می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(194)
شنبه 93 اسفند 9 , ساعت 7:51 عصر  

لزوم کوشش برای رسیدن به مقصود(ادامه)


 

    ( 1710)ذره‌ها را کی تواند کس شمرد؟

 

 

خاصه آن کو عشق از وی عقل برد

 

 ( 1711)می‌شمارم برگ‌های باغ را

 

می‌شمارم بانگ کبک و زاغ را

( 1712)در شمار اندر نیاید لیک من

 

می‌شمارم بهر رشد ممتحَن

( 1713)نحس کیوان یا که سعد مشتری

 

ناید اندر حصر گرچه بشمری

( 1714)لیک هم بعضی ازین هر دو اثر

 

شرح باید کرد یعنی نفع و ضرر

( 1715)تا شود معلوم آثار قضا

 

شمه‌ای مر اهل سعد و نحس را

( 1716)طالع آن‌کس که باشد مشتری

 

شاد گردد از نشاط و سروری

( 1717)وآن‌که را طالع زحل از هر شرور

 

احتیاطش لازم آید در امور

( 1718) گر نگویم آن زُحل اِستاره را

 

 ز آتشش سوزد مر آن بیچاره را






 ذرّه‏ها و برگهاى باغ و بانگ کبک و زاغ: نمودار کثرت است. و در آن اشاره است بدان که هر یک از اینها عنایتى از خدا یافته است و نشانه‏اى از قدرت خدا در آن موجود است .

 در شمار اندر نیامدن: ظاهراً برگرفته است از آیه «قُلْ لَوْ کانَ اَلْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ اَلْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی: بگو اگر دریا مرکب بود براى (نوشتن) آیات پروردگار، دریا تمام مى‏شد پیش از پایان یافتن آیت‏هاى پروردگار من.»[1]

مُمتَحَن: اندوهگین.

نحس کیوان: کیوان یا زحل نحس، و مشترى سعد است.

قضا: آن چه در علم الهى گذشته است براى هر موجود.

مشترى: چنان که نوشتیم سعد اکبر است و زحل نحس اکبر، و به عقیده منجمان اگر در طالع مولودى یکى از این دو ستاره باشد در خوشى و ناخوشى او در زندگى او مؤثر بود.

«ذره‌ها» دلایل و نشانه‏های ریزریزی است که در جهان ما هست و نشانِ هستیِ حقیقی پروردگار است، شمردنی و بیان کردنی نیست. هیچ‌کس برگ‌های درختان یا صدای پرندگان را نمی‏شمرد. این آثارِ خلقت را باید دید و شنید. اما مولانا می‏گوید: من اینها را بیان می‏کنم تا کسی که تحت آزمایش و ارشاد است به آنها توجه کند. می‏گویند: ستارهْ زحل، نحس و ستارهْ مشتری سعد است، اما اینها صورت محسوس و قابل محاسبه ندارد و فقط بیان اینها باعث می‏شود که مریدان به نیک و بد و سود و زیان امور توجه کنند و از راه حق دور نمانند. من اینها را می‏گویم تا کسانی که حوادث زندگی را به طالعِ سعد و نحس مربوط می‏دانند، شمه‏ای از آثار قضای الهی را هم ببینند. مولانا می‏گوید: اشارهْ من به طالع سعد و نحس برای این است که مریدانِ گمراه و بخت‌برگشته، در آتش نسوزند و نجات یابند و به راه حق باز‌گردند.

 

( 1719)اذکروا الله شاه ما دستور داد

 

اندر آتش دید ما را نور داد

( 1720)گفت اگرچه پاکم از ذکر شما

 

نیست لایق مر مرا تصویرها

( 1721)لیک هرگز مست تصویر و خیال

 

در نیابد ذات ما را بی‏مثال

( 1722)ذکر جسمانه خیال ناقص است

 

وصف شاهانه از آنها خالص است

( 1723)شاه را گوید کسی: جولاه نیست

 

این چه مدح است؟ این مگر آگاه نیست

 اُذکُروا اللَّه: خدا را به یاد آرید. برگرفته است از آیه «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اُذْکُرُوا اَللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً: اى کسانى که گرویدید، خدا را فراوان یاد کنید.»[3]

 اندر آتش دیدن: مقصود از آتش شهوت یا هواى نفس یا وسوسه شیطان است. یاد خدا موجب آرامش دل است و خاموش شدن آن آتش که «أَلا بِذِکْرِ اَللَّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ.»[4]

ذکر جسمانه:یعنی یادی که مبتنی بر معیارهای مادی و جسمی ‏باشد، هنگام یاد خدا با خرد ناقص صورتى به خاطر آوردن یا او را مانند چیزى دانستن ، چنان که در سخن على (ع) است «ما وحَدَّه مَن کَیَّفَهُ.»[5]

جولاه: بافنده و ریسنده را می‌گویند.

«شاه ما» پروردگاراست که فرموده: خدا را یاد کنید. مولانا می‏گوید: یاد کردن خدا، ما را از آتش می‏رهاند و به ما نور معرفت می‏دهد. یاد کردن بندگان نیاز پروردگار نیست و تصورها و تصویرهای ذهنی ما از او لایق او نیست. اما برای آن که انسان از حقایق الهی چیزی بفهمد مثال باید زد. «ذکر جسمانه»؛ یادی که مبتنی بر معیارهای مادی و جسمی ‏باشد، این‌گونه یاد، خیالات کسانی است که عقل ناقص مادی دارند، اما وصف ذات حق از این عبارات بسیار دور است. مولانا می‏گوید: توصیف ما از حق مثل این است که در توصیف پادشاه بگویند: او بافنده و ریسنده نیست. و امیر مؤمنان (ع) فرمود: «نَحَلُوکَ حِلیَةَ المَخلُوقِینَ بِأوهامِهِم: به گمان خود تو را در پیکر آفریدگان پنداشتند».[6] و از امام باقر (ع) است که هر چه به وهمهاى خود در دقیق‏ترین معنى در آورید آفریده‏اى مصنوع چون شماست.[7]



[1] - سوره کهف،آیه 109

[2] - (التفهیم، ص 205)

[3] - سوره احزاب، آیهْ 41.

[4] - (سوره رعد،آیه 28)

[5] - (نهج البلاغه، خطبه 186)

[6] - (نهج البلاغه، خطبه 91)

[7] - (احادیث مثنوى، ص 142)

 

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 60 بازدید
بازدید دیروز: 447 بازدید
بازدید کل: 1402745 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]