هرکس که در آسمان و زمین است ـ حتی ماهیان دریا ـ برای جویای دانش آمرزش می طلبند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(201)
شنبه 93 اسفند 9 , ساعت 8:12 عصر  

وحى آمدن موسى را علیه السّلام، در عذر آن شبان(ادامه6)

( 1776)بعد از آن در سر موسی حق، نهفت

 

رازهایی گفت، کان ناید به گفت

( 1777)بر دل موسی سخن‌ها ریختند

 

دیدن و گفتن به‌هم آمیختند

( 1778)چند بی‌خود گشت و چند آمد به خود

 

چند پرید از ازل سوی ابد

( 1779)بعد ازین گر شرح گویم ابلهی است

 

زآن‌که شرح این ورای آگهی است

( 1780)ور بگویم عقل‌ها را بر کند

 

ور نویسم بس قلم‌ها بشکند

( 1781)چون‌که موسی این عتاب از حق شنید

 

در بیابان در پی چوپان دوید

( 1782)بر نشان پای آن سرگشته راند

 

گَرد از پره‌ْ بیابان بر فشاند

( 1783)گام پای مردم شوریده خود

 

هم ز گام دیگران پیدا بود

( 1784)یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب

 

یک قدم چون پیل رفته بر وریب

( 1785)گاه چون موجی بر افرازان علم

 

گاه چون ماهی روانه بر شکم

( 1786)گاه بر خاکی نبشته حال خود

 

همچو رمالی که رملی بر زند

سرّ: نهان، و در اصطلاح عارفان یکى از مدرکات باطنى است و آن لطیفه‏اى است ودیعت نهاده در قالب انسان، مانند ارواح و محل مشاهدت است، چنان که ارواح محل محبت است و قلوب محل معارف.[1]

 ریختن: القا کردن.

دیدن و گفتن...:یعنی گفتنِ حقیقت و مشاهدهْ حقیقت در آن به‌هم آمیخته بود، چون این سخن لفظ نبود و وحی بود، چنان که شنیدن و مشاهدت با هم بود. به گوش مى‏شنید و به دل در مى‏یافت.

از ازل سوى ابد...:یعنی به تمام هستی نظر کرد و نمی‏دانست که چه باید بکند. کنایه از سیر کردن از عالم غیب به شهود و بعکس.

عتاب: سرزنش.

پره: یعنی کناره بیابان و سراسر بیابان را با دویدن خود پر از گرد و غبار کرد.

گام پا: اثر قدم.

          چند گاهش گام آهو در خور است             بعد از آن خود ناف آهو رهبر است‏

162/ د / 2

شوریده: آشفته خرد، از خود بى‏خود. که عشق بر او غلبه کرده و خود دارى را از او گرفته.

رُخ: نام یکى از مهره‏هاى شطرنج است به چهار سو مستقیم حرکت تواند کرد. یکى از معنیهاى رخ برج است و مهره‏اى را که رخ نام دارد به شکل برج مى‏سازند.

پیل: فیل. نام یکى دیگر از مهره‏هاى شطرنج که اریب حرکت مى‏کند.

وریب: اریب، مُحَرَّف، کج.

علم بر افراختن: به بالا رفتن.

روانه بر شکم: خزنده رفتن.

رمل برزدن: یعنی انداختن رمل‏ها واز روی آنها آینده را پیش‌گویی کردن.

حال خود بر خاک نبشتن: تعبیری از نومیدی شبان است که گاه می‏پنداشت در جست‌وجوی خدا زندگیِ او تمام خواهد شد و خدا را هم نخواهد یافت.

( 1776) پس از آن خداى تعالى در باطن حضرت موسى رازهایى القا فرمود که بگفتن در نمى‏آید ( 1777) آرى دیدن و گفتن را بهم آمیخته در در دل موسى سخنانى ریختند ( 1778) که چندى از خود بى‏خود شده و زمانى بخود آمده و چندى از ازل بسوى ابد پرواز کرد ( 1779) دیگر اگر بخواهم در این خصوص سخنى بگویم دلیل بر ابلهى است زیرا که شرح این وادى از دائره دانش بیرون است‏ ( 1780) اگر بگویم عقول را از بیخ و بن بر کند و اگر بنویسم قلمها مى‏شکند ( 1781) چون حضرت موسى این عتاب را از طرف خداوند شنید سر ببیابان نهاده در پى چوپان دویدن گرفت‏ ( 1782) و دوان دوان نشان پاى آن سر گشته را دنبال کرده گرد و خاک از دامن بیابان بهوا افشانده و رفت‏ ( 1783) آرى نشان پاى شوریدگان از نشان پاى دیگران ممتاز است‏ ( 1784) گاهى چون رخ در صفحه بیابان بخط مستقیم رفته و زمانى چون فیل اریب مى‏دوید ( 1785) گاهى چون موج و پرده افراشته علم بالا مى‏رفت و زمانى چون ماهى که با شکم راه رود قوس نزول ایجاد مى‏نمود ( 1786) گاه چون رمالها که رمل مى‏کشند شرح حال خود را در خاک رسم مى‏کرد.

«سرّ» در نزد عرفا یکی از مراتب روحانی کمال است، در تکامل روحانی، هر وجود خاکی باید از هفت مرتبه بگذرد که عبارتند از: طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و اخفی. وحی پروردگار به سرّ موسی گفته می‏شود و حتی با روح و قلب نیز کاری ندارد، زیرا در روح و قلب، هنوز تأثرات زندگی این جهانی هست، اما سرّ مرتبهْ ادراک اسرار حق است. در سرّ موسی رازهایی گفت که با الفاظ قابل تعبیر نیست. مولانا راه رفتنِ پریشان شبان را به حرکات مهره‏های شطرنج تشبیه کرده است.



[1] - (رساله قشیریه، ص 48)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 29 بازدید
بازدید دیروز: 447 بازدید
بازدید کل: 1402714 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]