ریاست علمی، شریف ترین ریاست است [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(203)
شنبه 93 اسفند 9 , ساعت 8:16 عصر  

ادامه داستان موسی وشبان(8)


( 1796)نقش می‌بینی که در آیینه‌ای است

 

نقش توست آن نقش آن آیینه نیست

( 1797)دم که مرد نایی اندر نای کرد

 

درخور نای است نه درخورد مرد

( 1798)هان و هان گر حمد گویی گر سپاس

 

همچو نافرجام آن چوپان شناس

( 1799)حمد تو نسبت بدان گر بهتر است

 

لیک آن نسبت بحق هم ابتر است

( 1800)چند گویی چون غطا برداشتند

 

کین نبود است آن‌که می‌پنداشتند

( 1801)این قبول ذکر تو از رحمت است

 

چون نماز مستحاضه رخصت است

( 1802)با نماز او بیالوده است خون

 

ذکر تو آلوده‌ْ تشبیه و چون

( 1803)خون پلید است و به‌آبی می‌رود

 

لیک باطن را نجاست‌ها بود

( 1804)کان به غیر آب لطف کردگار

 

کم نگردد از درون مردِ کار

( 1805)در سجودت کاش رو گردانیی

 

معنی سبحان ربی دانیی

( 1806)کای سجودم چون وجودم ناسزا

 

مر بدی را تو نکویی ده جزا

( 1807)این زمین از حلم حق دارد اثر

 

تا نجاست برد و گل‌ها داد بر

( 1808)تا بپوشد او پلیدی‌های ما

 

در عوض بر روید از وی غنچه‌ها

نقش: تصویر، عکس.

دم: باد، نفس.

نافرجام: زشت، بى‏هده.

ابتر: ناقص.

غطا: پرده، پوشش.

غطا برداشتن: کنایه از آشکار شدن حقیقت.

          که سببها نیست حاجت مر مرا             آن سبب بهر حجاب است و غطا

3601 / د /4

و در آن اشارتى است به آیه «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ اَلْیَوْمَ حَدِیدٌ.»[1]

مُستَحاضه: (اسم مفعول از استحاضه، از ریشه حیض) در اصطلاح فقها زنى است که خون از او آید نه در وقت عادت. و مستحاضه سه قسم است: قلیله و متوسطه و کثیره. و در هر سه قسم، زن هر چند به خون آلوده است باید نماز بخواند با رعایت شرایطى که در کتابهاى فقهى و رساله‏هاى عملى آمده است به خلاف حیض که در وقت حیض نماز بر او نیست.

چون: کیفیت. آلوده چون بودن: براى خدا به زعم خود هیأتى مجسم کردن.

مرد کار: سالک که در پى تهذیب نفس است. که به ریاضت مشغول است.

 رو گردانیى: کاش رو مى‏گردانیدى.

رو گرداندن، اعراض کردن (از هواى نفس و دنیا و توجه کردن به خدا).

سُبحانَ رَبِّى: پاک است پروردگار من. جزئى از تسبیح که در سجده گویند و تمام آن «سُبحانَ رَبِّىَ الأعلى وَ بِحَمدِهِ: پاک است پروردگار من که برتر است (از هر چیز)».

ناسزا: نالایق، نادرخور.

مر بدى را تو نکویى ده...: از این معنى است فرموده‏ى امام چهارم (ع) در دعاى ابو حمزه. «لَئن طالَبتَنى بِذُنُوبِى لَأُظالِبَنَّکَ بِعَفوِک.»

حلم: سکون، بردبارى.

 ( 1796) تو نقش را در آینه مى‏بینى ولى آن نقش نقش تو است نه نقش آینه‏ ( 1797) مرد نى زن دمى که به نى زده و نوا از آن شنیده مى‏شود آن دم در خور نى است نه در خور مرد ( 1798) آگاه باش که تو اگر حمد بگویى یا سپاس حمد و سپاس خود را عیناً مثل همان سخنان نافرجام شبان تصور کن‏ ( 1799) اگر هم حمد تو در ظاهر نسبت به حمد شبان بهتر باشد نسبت بحق کاملا کوتاه و ناقص است‏ ( 1800) هر چه بگویى و بگویند وقتى پرده برداشته شود آن وقت معلوم مى‏گردد که آن چه تصور مى‏کردند و مى‏گفتند آن طور نبوده است‏ ( 1801) قبول کردن ذکر تو از رحمت خداوندى است زیرا این ذکر شبیه بنماز مستحاضه است که باو اجازه نماز داده‏اند ( 1802) با این فرق که نماز او در حالى است که بدنش بخون آلوده و ذکر تو قرین دلى است که با شبیه و تصویر سر و کار دارد ( 1803) خون را با آبى مى‏توان شستشو کرد ولى باطن نجاستها دارد ( 1804) که او جز با آب لطف کردگار از درون مرد پاک نخواهد شد ( 1805) در حال سجده کاش از غیر خدا رو بگردانى و معنى سبحان ربى را بدانى‏. ( 1806) تا آن وقت با حال پشیمانى بگویى خداوندا اینک ببین که سجود من چون وجودم شایسته تو نبوده تو بدى مرا با نکوى‏ى پاداش ده‏. ( 1807) چنان که زمین اثرى از حلم و عفو پروردگار دارد که نجاست را مى‏برد و گل مى‏پرورد. ( 1808) تا پلیدیهاى ما را بپوشاند و در عوض غنچه‏ها و گلها برویاند.

مولانا می‏گوید: ستایش ما از پروردگار مانند نقشی در آینه یا مثل صدایی است که از نی می‏شنویم. باید بدانیم که اصل این، نقشِ کسی است که در برابر آینه ایستاده و اصل آن صدا نفَس مرد نی‌زن است و سخنانِ ناخوش‌آیندِ چوپان هم اصلی دارد: عشق او به پروردگارش و آن‌چه ارزش دارد همان عشق است. ستایش ما و چوپان از حق، هر دو الفاظ نارسا و ابتر است و هیچ‌یک بر دیگری ترجیح ندارد. بعد از کنار رفتن حجاب (غطا) خواهیم دید که حقیقت جز آن بود که می‏پنداشتیم. این همه گفتن هم بیهوده بود. خدا به ما لطف و رحمتی کرده ذکر ما را قبول نموده است، وگرنه این ذکرها بیان حقیقت او نیست. مثل نماز زنی است که در عادت ماهیانه باشد و اصلاً از نماز معاف است. همان‌طور‌که نماز زن در عادت ماهیانه آلوده و نامقبول است، ذکر بندگان از پروردگار نیز آلوده است، زیرا ما برای بیان حقیقت حق، او را به چیزی‌های این دنیا تشبیه می‏کنیم. یا سخن از چگونگی به میان می‏آوریم و اینها همه کفر است. پس درحقیقت عبادت ما بندگان لایق درگاه حضرت احدیت نیست و لطف اوست که باید شامل حال ما شود. لیکن بیشتر بندگان از این دقیقه آگاه نیستند و گر نه بایستى هنگام عبادت بدانند چه مى‏گویند و با که در گفت و گویند. و از او بخواهند طاعت بى‏ارزش آنان را بپذیرد و بر آنان نگیرد.

 ای کاش وقتی در سجده «سبحان ربی الاعلی» می‏گوییم، توجه خود را از لفظ به معنا برمی‌گرداندیم تا بدانیم که معنایش این است: پروردگار از تمام صفات مادی و بشری پاک است. توجه به معنای «سبحان» باعث خواهد شد تا بگویی: ای خدایی که در پیشگاه تو بندگی و سجود من مانند من ناشایسته است، این سجده و ذکر، بد است اما تو بپذیر و پاداش بندگی را بده. سپس چنان که عادت مولاناست، رحمت حق را در پذیرفتن طاعت بى‏ارزش بندگان، و پاداش نیک بخشیدن به آنان، به زمین تشبیه مى‏کند که زمین، کودِ ناپاک را در خود مى‏گیرد و در عوض گل مى‏دهد.این بازتابِ حلمِ حق است که زمین هم بدی را می‏پذیرد و از آن گل می‏رویاند.



[1] - (سوره ق، آیه 22)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 281 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402519 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]