بهترینِ هر چیزی، نوِ آن است ؛ امّا بهترینِ برادران، قدیمی ترینشان است . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(205)
پنج شنبه 93 اسفند 14 , ساعت 11:14 عصر  

پرسیدن موسى از حق سرّ غلبه ظالمان را 

سرّ نگارش انسان

معرفت علمی ‏و معرفت شهودی

 ( 1820)گفت موسی: ای کریم کارساز

 

ای که یکدم ذکر تو عمر دراز

( 1821)نقش کژمژ دیدم اندر آب و گل

 

چون ملایک اعتراضی کرد دل

( 1822)که چه مقصود است نقشی ساختن

 

واندرو تخم فساد انداختن

( 1823)آتش ظلم و فساد افروختن

 

مسجد و سجده‌کنان را سوختن

( 1824)مایه‌ی خونابه و زردآبه را

 

جوش دادن از برای لابه را

( 1825)من یقین دانم که عینحکمت است

 

لیکن مقصودم عیان و رؤیت است

( 1826)آن یقین می‌گویدم خاموش کن

 

حرص رویت گویدم نه جوش کن

( 1827)مر ملایک را نمودی سر خویش

 

کین چنین نوشی همی ارزد به نیش

( 1828)عرضه کردی نور آدم را عیان

 

بر ملایک گشت مشکل‌ها بیان

( 1829)حشر تو گوید که سِرّ مرگ چیست

 

میوه‌ها گویند سِرّ برگ چیست

( 1830)سر خون و نطفهْ حسنآدمی است

 

سابق هر بیشی یی آخرکمی است

یک دم ذکر تو...: دمى که در یاد حق گذرد، عمر دراز به حساب مى‏آید. نیز در حدیث است که «آن که با یاد خدا باشد به غرقه شدن، صاعقه، زیر آوار ماندن، و گرفتار درنده شدن نمیرد.»[1]

نقش کژمژ: یعنی جلوه‌های ناپسند و گنه‌آلود، در وجود انسان. کنایه از آن چه در عالم به صورت زشت مى‏نماید و به ظاهر خلاف حکمت و عدل است.

چون ملایک...: اشاره است به آیه «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ: و چون پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمین، خلیفه‏اى مى‏گمارم گفتند آیا کسى را مى‏گمارى که در آن تباهى کند و خونها بریزد.»[2]

نمودن سِرّ به ملایک: اشاره است به آیه‏هاى سوره بقره. «و چون پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمین خلیفه‏اى مى‏گمارم، گفتند آیا در آن کسى را مى‏گمارى که در آن جا تباهى کند و خونها بریزد و ما در ستایش تو تسبیح مى‏گوییم و تو را پاک مى‏شماریم؟ گفت آن چه من مى‏دانم شما نمى‏دانید. و همه نامها را به آدم آموخت سپس آن را بر فرشتگان عرضه کرد. و گفت اگر راست مى‏گویید نامهاى این چیزها را به من خبر دهید گفتند منزّهى تو، ما را دانشى نیست، جز آن چه تو به ما آموخته‏اى. همانا تو داناى حکیمى. گفت اى آدم، آنان را از نامهاى آن چیزها آگاه کن. پس چون آنان را آگاه ساخت گفت آیا به شما نگفتم من نهان آسمانها و زمین را مى‏دانم و مى‏دانم آن را که آشکار مى‏کنید و آن را که پنهان مى‏کنید». [3]

          آدم خاکى ز حق آموخت علم             تا به هفتم آسمان افروخت علم‏

          نام و ناموس ملک را در شکست             کورى آن کس که در حق در شک است‏

1013- 1012/ د / 1

حشر تو: با توجه به سیاق عبارت، «حشر نو» مناسبتر مى‏نماید و آن لبس بعد از خلق یا کون پس از فساد است. و اگر درست «حشر تو» باشد مقصود رستاخیز است که در آن حقیقت نهفته آشکار مى‏گردد که «یَوْمَ تُبْلَى اَلسَّرائِرُ» [4]

سرِّ مرگ: یافتن کمال است در مرتبه بالاتر. چنان که مرگ جماد موجب پدید آمدن حیوانیت است و مرگ حیوانیت رسیدن به مرتبه انسانیت.

بعضی از شارحانِ مثنوی گفته اند : چه بسا این ابیات ناظر براین حدیث است که: مجلسى (ره) از اعلام الدین دیلمى و او به اسناد خود از امام صادق (ع) آرد که روزى موسى (ع) بر ساحل دریا مى‏گذشت. صیادى بیامد و خورشید را سجده کرد و سخن به شرک گفت، پس دام بینداخت و پُر برون آورد تا سه بار و برفت. دیگرى بیامد وضو گرفت و نماز خواند و حمد خدا گفت و بر او درود فرستاد پس دام بینداخت و چیزى برون نیاورد. دیگر بار بینداخت ماهى خرد برون آمد. مرد خدا را ستایش گفت و بر او درود فرستاد و برفت. موسى گفت پروردگار من بنده کافرت را با کفرى که دارد مى‏دهى و بنده مؤمنت را جز ماهى خردى نمى‏بخشى. خدا بر او وحى فرستاد که به جانب راست خود بنگر پس آن چه خدا براى بنده مومن خود آماده کرده بود بر او آشکار شد. سپس گفت به سوى چپ خود بنگر و آن چه براى کافر آماده کرده بود بر او آشکار گردید. موسى گفت: کافر از آن چه او را عطا کردى سودى نبرد و به مؤمن از آن چه از او باز داشتى زیانى نرسید. پروردگار من آن که تو را شناسد سزاوار است بدان چه تو مى‏کنى راضى باشد.[5] ولی به نظر می رسد منظور مولانا در این ابیات فراتر ازاین حدیث باشد.

مولانا از زبان حضرت موسی می گوید: من اطمینان دارم که در این نگارش، حکمتی هست، اما می‌خواهم این حکمت را بهتر دریابم. موسی در این سوال کردن می‌خواهد علم‌الیقین خود را به عین‌الیقین برساند که مرتبهْ بالاتر یقین است. موسی می‌گوید: آگاهی و علم‌الیقین به من می‌گوید: نپرس! اما تمایل به عین‌الیقین (حرص رؤیت) می‌گوید: بپرس! درحقیقت من میان ایمان و اطمینان مانده‏ام. ایمان گویدم خاموش باش اطمینان گوید بپرس.

همچون ابراهیم (ع) که گفت «رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی: پروردگار من مرا بنما چگونه مردگان را زنده مى‏کنى پروردگار گفت آیا ایمان ندارى، گفت چرا لیکن مى‏خواهم اطمینان دل یابم.»[6] موسى مى‏گوید پروردگارا چون خواستى آدم را بیافرینى فرشتگان در مقام اعتراض بر آمدند که خواهى کسى را در زمین بگمارى که خونها بریزد و تباهى پدید آرد. آنان از سرّ کار تو بى‏خبر بودند. اما من مى‏دانم، غلبه ظالمان را بر مظلومان حکمتى است لیکن از حقیقت آن حکمت ناآگاهم. پس مى‏پرسد چرا باید ستمکاران را آفریدن تا بر بى‏چارگان ستم کنند و آنان از ستم ایشان اشک ریزند.

مولانا در پاسخ اشاره می‌کند به قسمتی ازآیهْ 30 از بقره؛ در آن آیه پروردگار در برابر اعتراض ملائک می‌فرماید:« قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ »مولانا آیه را چنین تفسیر می‌کند که این چنین نوشی همی ارزد به نیش؛ زیرا انسان، با همه بدی‌ها، امانت‌دار راز حق خواهد شد.[7]

"نور آدم "علم و آگاهی است که پروردگار به او داده است[8] یا توانایی فرزندان آدم برای ادراک اسرار حق است. سپس مولانا می‌گوید: هر کاری حکمتی دارد؛ مرگ برای آن است که روزی همه به پیش‌گاه پروردگار بار یابند و نیک و بد شناخته شود. برگ درختان برای آن است که شاخه‌ها بروید و درخت بارور شود و میوه به دست آید. هر پدیده‌ای با گذشت زمان، رشد و افزایش می‌یابد.



[1] - (بحار الانوار، ج 90، ص 162، از عدّة الداعى)

[2] - (سوره بقره،آیه 30)

[3] - سوره بقره، آیه‏هاى 30- 33

[4] - سوره طارق،آیه 9

[5] - (بحار الانوار، ج 13، ص 349- 350)

[6] - سوره بقره،آیه 260

[7]. احزاب،آیه 72.

[8]. بقره، آیهْ 31.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 400 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402638 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]