( 1840)چون گرانیها اساس راحت است |
|
تلخها هم پیشوای نعمتست |
( 1841)حُفَّةِ الجَنّه بمکروهاتنا |
|
حفّةِ النیران مِن شهواتنا |
( 1842)تخم مایهْ آتشت شاخ تر است |
|
سوختهْ آتش قرین کوثر است |
( 1843)هر که در زندان قرین محنتی است |
|
آن جزای لقمهای و شهوتی است |
( 1844)هر که در قصری قرین دولتی است |
|
آن جزای کارزار و محنتی است |
( 1845)هر که را دیدی به زرّ و سیم فرد |
|
دان که اندر کسب کردن صبر کرد |
گرانى: یعنی رنجها، سختى، دشوارى، اقتباس از آیه شریفه «إِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً »[1]
پیشوای نعمت: یعنی مقدمه نعمت.
حُفَّتِ الجَنَّة: اشاره به حدیث«حُفَّتِ الجَنَّةُ بِالمَکارِهِ...»یعنى بهشت بمکروهات پیچیده شده و آتش بشهوات.[2] و در کلام امیر مؤمنان (ع) از رسول خدا (ص) است: «إنَّ الجَنَّةَ حُفَّت بِالمَکارِهِ وَ إنَّ النَّارَ حُفَّت بِالشَّهَواتِ: گرداگرد بهشت را نادوست داشتنیها گرفته است و گرداگرد آتش را شهوتها.»[3] آن که بهشت خواهد باید سختى بیند. سختىِ ریاضت، سختى باز داشتنِ نفس از آرزوها، و سختى عبادت. و آن که عنان نفس را به شهوت و هواى نفس بسپارد، خود را در دوزخ در آرد.
تخم: اصل، اساس.
شاخ تر: استعاره از شهوت و لذتهاى جسمانى که همیشه تر و تازه است و ما را به آتش میافکند در تعبیر از شهوت به «شاخ تر» لطفى است، چرا که شاخ تر در آتش دیر سوخته و نابود مىگردد. همچنین است شهوت در آدمى.
سوخته آتش: رنجهایی است که ما را به بهشت و آب کوثر میرساند،و استعاره از سالک ریاضت کشنده و مجاهد که هواى نفس را در خود کشته است و در این تعبیر اشاره است به حدیث «إنَّ قَوماً یُحرَقُونَ فِى النَّارِ حَتَّى إِذا صارُوا حُمَماً أدرَکَتهُمُ الشَّفاعَةُ فَیُنطَلَقُ بِهم إلى نَهرٍ یَخرُجُ مِن رَشح أهلِ الجَنَّةِ فَیَغتَسِلُونَ فِیهِ فَتَنبُتُ لُحُومُهم وَ دِماؤُهُم وَ تَذهَبُ عَنهُم قَشفُ النارِ: همانا مردمى در آتش (دوزخ) سوخته شوند تا آن که چون نیم سوز گردند شفاعت بدانها رسد. پس آنان را به نهرى برند که از عرق بهشتیان بیرون آید. پس در آن شست و شوشان کنند، پس گوشتها و خونهاشان بروید و پلیدى و چرک (پوست) که از آتش پدید آمده برود.»[4]
زندان: دوزخ است.
قصر: قصرهای بهشت است که به مؤمنان وعده دادهاند.
کارزار و محنت: ریاضتها و رنجهای سالکان است که با نفس کارزار میکنند.
به زر و سیم فرد: یعنی بسیار ثروتمند؛ اما در اینجا ثروت معنوی و روحانی مورد نظر است.
فرد: یکتا، یگانه.
صبر: مجاهده و ریاضت سالکان است.
عارف بیداردل نیز در این جهان بر سر حمل کردن بار امانت و عهد الهی و رفتار و کردار نیک بر یکدیگر پیشی میگیرند، زیرا به فرجام نیک آن آگاهاند. زحمتها و مشقّتها، پایه و اساس هر نوع آسایش و راحتی است و تلخیها نیز مقدمه شیرینی نعمتهاست. چنانکه باری تعالی سوره انشراح میفرماید: پس با هر دشواری، آسانی است. مولانا میگوید: پذیرفتن رنج و مشقت، شرط توفیق است. مولانا به این حدیث نیز نظر دارد که: بهشت در دشواریها بسته و پیچیده است و دوزخ در لذّتها و شهوترانیها.
[1] - سوره زلزال، آیه6
[2] - احادیث مثنوى (ص 59)
[3] - (نهج البلاغه، خطبه 176)
[4] - (بحار الانوار، ج 8، ص 361)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |