با ذکر خدا دلها زنده می شود . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(211)
پنج شنبه 93 اسفند 14 , ساعت 11:27 عصر  

سعی وتلاش انبیاء واولیاء در هدایت مردم(ادامه) 


( 1872)سرکه افزودیم ما قوم زحیر

 

تو عسل بفزا کرم را وا مگیر

( 1873)این سزد از ما چنان آمد ز ما

 

ریگ اندر چشم چه فزاید عمی

( 1874)آن سزد از تو ایا کحل عزیز

 

که بیابد از تو هر ناچیز چیز

( 1875)ز آتش این ظالمانت دل کباب

 

از تو جمله اهد قومی بد خطاب

( 1876)کان عودی در تو گر آتش زنند

 

این جهان از عطر و ریحان آگنند

( 1877)تو نه آن عودی کز آتش کم شود

 

تو نه آن روحی که اسیر غم شود

( 1878)عود سوزد کان عود از سوز دور

 

باد کی حمله برد بر اصل نور

( 1879)ای ز تو مر آسمانها را صفا

 

ای جفای تو نکوتر از وفا

( 1880)زآن که از عاقل جفایی گر رود

 

از وفای جاهلان؛ آن به بود

( 1881)گفت پیغمبر: عداوت از خرد

 

بهتر از مهری که از جاهل رسد

زَحیر: یعنی رنج و ناراحتی، لیکن در مثنوى و دیوان شمس به معنی: بى‏تمیز، بى‏ذوق، به کار رفته است.

          لذت عشق بتان را ز زحیران مطلب             صبح کاذب بود این قافه را سخت مُضِلّ‏

(فرهنگ نوادر لغات و تعبیرات دیوان کبیر، ص 314)

این سزید از ما: آدمى چون از نفس و عقل سرشته است پیوسته در معرض خطا کردن است و به خواهش نفس بهیمى مرتکب گناه مى‏شود.

ریگ: استعار از هوى و شهوت. تعبیری است از نقاط ضعف و بدی‌های مردم نا‌آگاه؛ که جلوی دید معنوی آنها را می‌گیرد.

چشم: استعاره از عقل. (پیروى از هواى نفس دیده خرد را کور مى‏سازد).

کحل: سرمه، تقویت کننده بینایی است ومرد کامل برای جبران نقص بینایی باطن به‌کار می‌برد.

اِهدِ قَومى: راهنمایى کن قوم مرا. این جمله در احادیث مثنوى به دو صورت آمده است: «اَللَّهُمَّ اهدِ قَومِى فَإنَّهُم لا یَعلَمُونَ» «رَبِّ اغفِر لِقَومِى فَإنَّهُم لا یَعلَمُون.» و مأخذ آن احیاء علوم الدین، صحیح مسلم، و مسند احمد ذکر شده است.[1] مؤلف اعلام الورى نویسد: در جنگ احد هنگامى که چهره رسول خدا (ص) آسیب دید، بدو گفتند آنان را نفرین نمى‏کنى. گفت «اللَّهُمَّ اهدِ قَومِى فَإنَّهُم لا یَعلَمُونَ».[2] لیکن در تفسیر عیاشى آمده است که رسول (ص) این جمله را هنگام تقسیم غنیمتهاى حنین فرمود.[3]

کان عود: استعاره از مرتبه عالى کمال که در اولیاست.

آتش زدن: آزار رساندن، و در آن اشاره است بدان چه معاندان به شمس نسبت مى‏دادند و او را ملحد و گمراه مى‏خواندند و چندان در پى آزار او بر آمدند که ناپدید شد.

گفت پیغمبر: اشاره به جمله‏اى است که آن را از رسول خدا (ص) آورده‏اند. «العَدُوُّ العاقِل وَ لاَ الصَّدیقُ الجاهِل.» و از سخنان مولى امیر مؤمنان (ع) است «إیَّاکَ وَ مُصادَقَةُ الأَحمَقِ فَإنَّهُ یُرِیدُ أن یَنفَعَکَ فَیَضُرَّکَ.»[4]

مولانا حالت مردان حق را در برابر ناآگاهان، مشابه حالت پیامبر می‌داند، زمانی‌که در جنگ اُحُد سنگی به سوی او پرتاب شد و دندانش را شکست؛ اما پیامبر خشمگین نشد، و فقط فرمود: «اللهم اهدقومی فانّهم لایعلمون؛ خدایا قوم مرا هدایت کن، اینها نادان‌اند.» سپس مولانا می‌گوید‌: این آزارها چیزی از وجود مرد حق نمی‌کاهد. وجود او «اصل نور» و عین روشنایی است که اگر باد شعله را خاموش کند «اصل نور» در هستی باقی می‌ماند. مولانا می‌گوید: رنج و آزاری که از مردان حق و عاقلان خداجو به ما می‌رسد؛ از «وفا» و دوستی نا‌اهلان بهتر است.



[1] - (احادیث مثنوى، ص 60)

[2] - (اعلام الورى، ص 83، بحار الانوار، ج 21، ص 96)

[3] - تفسیر عیاشى (ج 2، ص 92)

[4] - (نهج البلاغه، کلمات قصار: 38)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 220 بازدید
بازدید دیروز: 447 بازدید
بازدید کل: 1402905 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]