( 2040)گفت موسی بایکی مست خیال |
|
کای بداندیش از شقاوت وز ضلال |
( 2041)صد گمانت بود در پیغامبریم |
|
با چنین برهان و این خلق کریم |
( 2042)صد هزاران معجزه دیدی ز من |
|
صد خیالت میفزود و شک و ظن |
( 2043)از خیال و وسوسه تنگ آمدی |
|
طعن بر پیغامبریام میزدی |
( 2044)گرد از دریا بر آوردم عیان |
|
تا رهیدیت از شر فرعونیان |
( 2045)ز آسمان چل سال کاسه و خوان رسید |
|
وز دعایم جوی از سنگی دوید |
( 2046)این و صد چندین و چندین گرم و سرد |
|
از تو ای سرد آن توهم کم نکرد |
( 2047)بانگ زد گوسالهای از جادوی |
|
سجده کردی که خدای من توی |
( 2048)آن توهمهات را سیلاب برد |
|
زیرکی باردت را خواب برد |
( 2049)چون نبودی بد گمان در حق او |
|
چون نهادی سر چنان ای زشتخو |
( 2050)چون خیالت نامد از تزویر او |
|
وز فساد سحر احمقگیر او |
یکى مست خیال: یکى از اسرائیلیان، یکى از آنان که گوساله را پرستش کرده بود.
خُلقِ کریم: این تعبیر چنان که مىدانیم از مولاناست و از روایات بر مىآید که موسى (ع) تند خو بوده است و از پیغمبران آن که به «خلق عظیم» توصیف شده رسول اکرم (ص) است.
گرد از دریا بر آوردن: اشاره است به یکى از معجزههاى موسى (ع) که چون فرعون در پى بنى اسرائیل رفت، آنان به کنار دریا رسیده بودند. پیش رو دریا بود، و فرعون در پى یاران موسى (ع) گفتند «إنَّا لَمُدرَکُونَ: ما گرفتار خواهیم شد.» موسى گفت: «هرگز، خداى من با من است.» عصا را بر دریا زد و آبها به دو سو رفتند و زمین خشکید و موسى و اسرائیلیان از دریا گذشتند.[1]
ز آسمان چهل سال: اشاره است به یکى دیگر از نعمتهاى خدا که به اسرائیلیان داده شد و آن فرود آمدن مَنّ و سَلوى بود بر آنان هنگامى که در تیه بودند.
جوى از سنگ دویدن: اشاره است به معجزه دیگرى از موسى (ع) که عصا بر سنگ زد و دوازده جوى آب از آن روان شد«فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ- اِثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً» [2]
گرم و سرد: کنایه از معجزهها و نعمتهاى گوناگون.
سرد: کنایه از ناپسند، زشت.
توهّمها: کنایه از آن چه از معجزات موسى (ع) دیده و در دل او رسوخ نکرده و به صورت یقین کامل در نیامده بود. و ممکن است مقصود از «توهّم» نیرنگ سامرى باشد که مىخواست با ساختن گوساله مردم را از خدا پرستى باز گرداند.
سیلاب بردن: کنایه از نیست و نابود شدن.
زیرکىِ بارد: کنایه از دانشى که سود ندهد.
خواب بُردن: از میان رفتن، نابود شدن.
سر نهادن: تسلیم شدن، پذیرفتن.
خیال آمدن: به شک افتادن، تردید کردن.
احمق گیر: که ساده لوحان را فریب دهد.
( 2040) حضرت موسى (ع س) به یکى از گوساله پرستان که مست خیال بود گفت اى که از بد بختى و گمراهى اندیشه باطل دارى. ( 2041) با براهینى که بود و این صفاتى که من داشتم صد گمان بپیغمبرى من در تو بوجود مىآورد. ( 2042) صد هزاران معجزه از من دیده و این معجزات صد خیال و شک و ظن در تو ایجاد مىکرد. ( 2043) از خیال و وسوسه تنگ آمدى و بر پیغمبرى من طعن مىزدى. ( 2044) دریا را خشک کردم و از قعر آن گرد بر آوردم تا شما از شر فرعونیان خلاصى یافتید. ( 2045) از آسمان مدت چهل سال بشماها خوان رسیده و از دعاى من از سنگ خارا جوى آب جارى گردید. ( 2046) این همه معجزات و صد سرد و گرم دیگر از تو اى آدم منجمد آن تو هم را کم نکرده و از میان نبرد و در شک خود باقى ماندى. ( 2047) آن وقت یک گوسالهاى از اثر جادو صدا کرد و تو باو بعنوان خدایى سجده کردى. ( 2048) و آن توهمات و شکوک تو را سیلاب برده و آن زیرکى سردت را خواب برد. ( 2049) اى بد نهاد چه شد که در حق او بد گمان نبوده و در مقابل پایش سر نهاده و سجده کردى؟. ( 2050) چگونه بخیالت نرسید که او تزویر نموده و جادوى احمق پسندش این فتنه و فساد را بر پا کرده؟.
مرحوم فروزانفر نوشتهاند ظاهراً (این گفت و گو) از مضمون بیت ذیل ساخته شده است:[3]
گاو را دارند باور در خدایى عامیان نوح را باور ندارند از پى پیغمبرى
هر چند این احتمال بجاست اما با توجه به مضمون ابیات، می توان استنباط کرد که ،این گفت وگو، خطاب حضرت موسى به یکى از اسرائیلیان باشد، بر اساس عهدى که با آنان کرد که به مناجات رود و باز گردد، و آنان پاى بند عهد نشدند و سامرى فریبشان داد و مؤید این احتمال، توضیح مفسّران است بر جمله «فَنَسِیَ» [4]که نوشتهاند سامرى عهد موسى را فراموش کرد.[5]
[1] - (نگاه کنید به: تفسیرها، ذیل سوره طه، آیه 77 به بعد، و دیگر آیهها که در قرآن کریم در این باره آمده است).
[2] - سوره بقره ، آیه 60
[3] - (دیوان سنایى، ص 498)
[4] - سوره طه، آیه 88
[5] - (تفسیر ابو الفتوح رازى)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |