( 2272)آن چه گوید نفس تو کاینجا بد است |
|
مشنواش چون کار او ضد آمد است |
( 2273)تو خلافش کن که از پیغامبران |
|
این چنین آمد وصیت در جهان |
( 2274)مشورت در کارها واجب شود |
|
تا پشیمانی در آخر کم بود |
( 2275)حیلهها کردند بسیار انبیا |
|
تا که گردان شد برین سنگ آسیا |
( 2276)نفس میخواهد که تا ویران کند |
|
خلق را گمراه و سرگردان کند |
( 2277)گفت امت مشورت با کی کنیم |
|
انبیا گفتند با عقل امام |
( 2278)گفت گر کودک در آید یا زنی |
|
کو ندارد عقل و رای روشنی |
( 2279)گفت با او مشورت کن و آن چه گفت |
|
تو خلاف آن کن و در راه افت |
( 2280)نفس خود را زن شناس از زنبتر |
|
زآن که زن جزئی است نفست کل شر |
( 2281)مشورت با نفس خود گر میکنی |
|
هرچه گوید کن خلاف آن دنی |
( 2282)گر نماز و روزه میفرمایدت |
|
نفس مکار است مکری زایدت |
( 2283)مشورت با نفس خویش اندر فعال |
|
هرچه گوید عکس آن باشد کمال |
( 2284)برنیایی با وی و استیز او |
|
رو بر یاری بگیر آمیز او |
( 2285)عقل قوت گیرد از عقل دگر |
|
نیشکر کامل شود از نیشکر |
واجب بودن مشورت: ظاهراً برگرفته از قرآن کریم است «وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ: با آنان در کارها مشورت کن.»[1]
عقل امام: عقلى که باید در کارها پیشوا قرار داد. «عقل امام»: عقل کسى که پیش آید. (عقل آن کس که نخست بار با تو روبرو شود).عقل پیشوایان وآگاهان است.
اما مشورت با خردمندان یا خداوندان راى روشن، نیز دستور است. امام صادق (ع) فرمود: «با مردم خردمند پارسا مشورت کن که او جز به خیر نفرماید و از مخالفت بپرهیز که مخالفت پارساى خردمند به مفسدت دین و دنیا گراید.»[2]
تو خلاف آن کن: مأخذ آن حدیث «کانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذا أرادَ الحَربَ دَعا نِساءً فَاستَشارَهُنَّ ثُمَّ خالَفَهُنَّ: رسول (ص) چون جنگ خواستى کردن زنان را خواندى و از آنان راى خواستى و بر خلاف راى آنان کار کردى.»[3] «بپرهیز از راى زدن با زنان که زنان سست راىاند و در تصمیم گرفتن ناتوان».[4] و توجیه مولانا از این حدیث که مقصود مخالفت نفس است، بغایت جالب مىنماید.
نفس خود را زن شناس: با نفس خود مخالفت کن. از امام صادق (ع) است که «سَألَنِى رَجُلٌ عَمَّا یَجمَعُ خَیرَ الدُّنیا و الآخِرَةِ فَقُلتُ خالِف نَفسَکَ: مردى مرا از آن چه خوبى دنیا و آخرت در آن جمع است پرسید گفتم نفس خود را مخالفت کن.»[5] چنان که با زن در راى مخالفت باید، نفس را در آن چه خواهد خلاف کردن شاید.
نفس کُلِّ شر: پیروى از هواى نفس پیروى از کل بدیهاست، و پیروى از زن و ارضاى او یکى از خواهشهاى نفس است.
عقل قوّت گیرد:
آشنایى عقل با عقل از صفا چون شود هر دم فزون باشد و لا
2689 / د /3
ور چه عقلت هست با عقل دگر یار باش و مشورت کن اى پدر
1263/ د / 4
نیشکر کامل شود: چون بوتههاى نیشکر در زمینى کنار هم روید زمین را مرطوب نگاه دارد و نیشکر قوت یابد. (نیکلسون، از ویلسن)
به سخنان نفست که تو را از سختیها و ناگواریها میترساند، گوش نکن، زیرا کار نفس، ضد روح و عقل است. تو با نفس امّارهات ستیز کن، چراکه پیامبران در این جهان اینگونه وصیت کردهاند. در این ابیات مولانا با نظر به حدیثی که پیامبر درباره زنان گفته است: «شاورو هُنّ و خالفوهُنّ» نفس را نیز مشمول همین حکم قرار داده است. توصیه مکرر مولانا در مثنوی، گریز از دام نفس به کمک مردان راه است.او می گوید: آیا این چنین نیست که شکر از طریق نیشکر مایه و غذا میگیرد؟ پس مرد راه وسالک الی الله نیز برای رسیدن به کمال به مردان کاملتر از خود نیاز دارد. هشدارهای پیاپی مولانا در پرهیز از پیروی هوای نفس بسیار به جاست ، چرا که بزرگترین آفتها، پیروى هواى نفس است. بدین رو، قرآن کریم چندین جاى انسان را از اطاعت نفس بر حذر داشته است. از جمله آن که فرماید «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَوى فَإِنَّ اَلْجَنَّةَ هِیَ اَلْمَأْوى و امّا آن که ترسید از (بزرگى) مقام پروردگار خود و نفس را از هوى باز داشت. پس بهشت جاى اوست.»[6] و امیر مؤمنان (ع) فرماید: «من بر شما از دو چیز بیشتر مىترسم، دنبال هواى نفس رفتن و آرزوى دراز در سر پختن.»[7] و نیز فرماید: «پیروىِ خواهش نفس، آدمى را از راه حق باز مىدارد و آرزوى دراز، آخرت را به فراموشى مىسپارد.»[8]
[1] - (آل عمران، 159)
[2] - (مکارم الاخلاق، ص 319 بحار الانوار، ج 88، ص 254)
[3] - (بحار الانوار، ج 88، ص 255)
[4] - (نهج البلاغه، نامه 31)
[5] - (بحار الانوار، ج 67، ص 68، از فقه الرضا (ع)
[6] - (نازعات، 40- 41)
[7] - (نهج البلاغه، خطبه 28)
[8] - (نهج البلاغه، خطبه 42)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |