مرکّب دانشمندان با خون شهیدان سنجیده شد، پس بر آن برتری یافت . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(246)
چهارشنبه 94 فروردین 26 , ساعت 11:8 صبح  

گریز از دام نفس(ادامه1) 

 


   ( 2286)من ز مکر نفس دیدم چیزها

 

کو برد از سحر خود تمییزها

( 2287)وعده‌ها بدهد تو را تازه به دست

 

که هزاران بار آنها را شکست

( 2288)عمر اگر صد سال خود مهلت دهد

 

اوت هر روزی بهانه‌ْ نو نهد

( 2289)گرم گوید وعده‌های سرد را

 

جادوی مردی ببندد مرد را

( 2290)ای ضیاء الحق حسام الدین بیا

 

که نروید بی تو از شوره گیا

( 2291)از فلک آویخته شد پرده‌ای

 

از پی نفرین دل آزرده‌ای

( 2292)این قضا را هم قضا داند علاج

 

عقل خلقان در قضا گیج‌ است گیج

( 2293)اژدها گشته ا‌ست آن مار سیاه

 

آن‌که کرمی بود افتاده به راه

( 2294)اژدها و مار اندر دست تو

 

شد عصا ای جان موسی مست تو

( 2295)حکم خذها لا تخف دادت خدا

 

تا به دستت اژدها گردد عصا

 

از سحر خود: یعنی نفس چنان تو را جادو می کند که قوهْ تشخیص را از تو می گیرد.

عمر اگر صد سال...: رسول خدا (ص) فرماید «آدمى زاد پیر شود و دو خصلت در او جوان گردد، حرص بر مال دنیا و حرص بر عمر.» (بحار الانوار، ج 70، ص 160، از خصال صدوق)

مردى را بستن: چنان که در تداول عامه است که با جادوگرى توانند قوت مردى را از کسى بگیرند.

ضیاء الحق: (لقب حسام الدین است.) روشنى خدا، نور الهى.

از شوره گیاه روییدن: اشاره است به تصرف ولى حق در هر چیز و قدرت وى بر قلب ماهیتها، همچون معجزه‏ها که از پیمبران دیده مى‏شود. ولى کامل با تصرف خود مى‏تواند از شوره، گیاه رویاند و دلهاى مرده را زنده گرداند و...

پرده از فلک آویخته شدن: استعاره از پذیرفته نشدن دعا و بر نیامدن حاجت.

نفرین دل آزرده: چنان که در حدیث است «اتَّقِ دَعوَةَ المَظلُومِ فَإِنَّها لَیسَ بَینَها وَ بَینَ اللَّهِ حِجابٌ: از نفرین ستمدیده بپرهیز که میان آن نفرین و خدا پرده‏اى نیست.»[1]

این قضا را هم...: قضاى الهى را هم باید قضاى الهى چاره کند:

          چون ز حیرت رَست باز آمد به راه             دید بُرده دزد رخت از کارگاه‏

          رَبَّنا إنَّا ظَلَمنا گفت و آه             یعنى آمد ظلمت و گم گشت راه‏

          پس قضا ابرى بود خورشید پوش             شیر و اژدرها شود زو همچو موش‏

1255- 1253 / د /1

مار سیاه: استعاره از خواهشهاى نفس که مخالف عقل است. نیروى نفس اندک است اما اگر با آن مخالفت نشود قوى گردد. ویا اگر به اختیار مرد حق درآمد دیگر مار سیاه نیست، بلکه کرم ضعیفی است افتاده بر راه.

آن که کِرمى بود: کنایه از آن که پس از ضعف قوت یافت.

اژدها و مار: عصا تا در دست موسى بود چوبى بود، چون از دست مى‏افکند اژدها مى‏شد.

نفس آدمى اژدهاست. چون مسخر گردد رام شود و به فرمان آید.

حکم خُذها لا تَخف: بگیر آن را و مترس. برگرفته است از آیه «قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا اَلْأُولى‏: گفت بگیر آن را و مترس بار دیگر ما آن را به سیرت نخستین آن (بى‏آزارى) باز مى‏گردانیم.»[2] چنان که موسى (ع) توانست عصاى مار شده را در دست گیرد و مسخر سازد، تو (حسام الدین) نیز نفس‏ها را مسخر خود فرمایى.

( 2286) من از مکر نفس چیزها دیده‏ام او از سحر خود راه‏ها نشان داده تمیز خوب و بد را مى‏نمایاند . ( 2287) وعده‏هاى تازه‏اى بتو مى‏دهد در صورتى که آن وعده‏ها را هزاران بار شکسته است‏ . ( 2288) اگر عمر تو صد سال باشد هر روز بهانه نو و وعده نویى بتو خواهد داد . ( 2289) وعده‏هاى سرد را با کمال گرمى بتو مى‏گوید آرى جادوى یک مردى مرد دیگر را مى‏بندد. ( 2290) اى ضیاء الحق حسام الدین بیا که بى‏تو از شوره زار گیاه نخواهد روئید. ( 2291) دل آزرده‏اى نفرین کرد و در نتیجه از آسمان پرده‏اى آویخته و جلو دیده‏ها را گرفت‏. ( 2292) علاج این قضاى آسمانى را هم باز قضا مى‏داند و گرنه عقل مردمان در مقابل قضا گیج و مات است‏. ( 2293) باز آن مار سیاه همان نفرین که گفتیم اژدها شده همان که کرمى بود اکنون براه افتاده‏. ( 2294) اى ضیاء الحق که جان موسى مست تو است اژدها و مار در دست تو عصا مى‏گردد. ( 2295) خداى تعالى بتو حکم «خُذْها وَ لا تَخَفْ » داده و فرمود اژدها را بگیر و نترس این امر براى آن بود که اژدها در دست تو عصا گردد.

نفس چنان تو را جادو می‌کند که قوه تشخیص را از دست می‌دهی و کارهای ناپسند را چنان در دل تو جلوه می‌دهد که تدبیر و آگاهی مردانه تو را در مبارزه با نفس از کار می‌اندازد. مولانا با اشاره به آیه 21 سوره طه می‌گوید: پس از آن که عصای موسی اژدها شد و مارهای جادوگران را بلعید، پروردگار به موسی فرمود : بگیرش و نترس که ما آن را به حالت اول باز می‌گردانیم.



[1] - (سنن ابن ماجه، ج 1، ص 568، حدیث 1783)

[2] - (سوره طه،آیه 21)

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 35 بازدید
بازدید دیروز: 447 بازدید
بازدید کل: 1402720 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]