[ و در گفتار دیگرى که از این مقوله است فرمود : ] از مردمان کسى است که کار زشت را ناپسند مى‏شمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمى‏دارد ، چنین کسى خصلتهاى نیک را به کمال رسانیده ، و از آنان کسى است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد ، چنین کسى دو خصلت از خصلتهاى نیک را گرفته و خصلتى را تباه ساخته ، و از آنان کسى است که منکر را به دل زشت مى‏دارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نیارد ، چنین کس دو خصلت را که شریف‏تر است ضایع ساخته و به یک خصلت پرداخته ، و از آنان کسى است که منکر را باز ندارد به دست و دل و زبان ، چنین کس مرده‏اى است میان زندگان ، و همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهى از منکر ، چون دمیدنى است به دریاى پر موج پهناور . و همانا امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک کنند و نه از مقدار روزى بکاهند و فاضلتر از همه اینها سخن عدالت است که پیش روى حاکمى ستمکار گویند . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(248)
چهارشنبه 94 فروردین 26 , ساعت 11:14 صبح  

تنها راه راهایی از دام نفس جذب عنایت حق است

( 2306)آن که حق پشتش نباشد از ظفر

 

وای اگر گربه‌‌اش نماید شیر نر

( 2307)وای اگر صد را یکی بیند ز دور

 

تا به چالش اندر آید از غرور

( 2308)زان نماید ذوالفقاری حربه‌ای

 

زان نماید شیر نر چون گربه‌ای

( 2309)تا دلیر اندر فتد احمق به جنگ

 

واندر آردشان بدین حیلت به چنگ

( 2310)تا به پای خویش باشند آمده

 

آن فلیوان جانب آتشکده

( 2311)کاه برگی می‌نماید تا تو زود

 

پف کنی کو را برانی از وجود

( 2312)هین که آن که کوه‌ها بر‌کنده است

 

زو جهان گریان و او در خنده است

( 2313)می‌نماید تا به کَعب این آب جو

 

صد چو عاجِ ابنِ عَنَق شد غرق او

 شیر نر گربه نمودن: کنایه از کار بزرگ خرد نمودن. دشمن نیرومند را ناتوان انگاشتن.

چالِش: یعنی مقابله و نبرد، جنگ، ستیز.

ذو الفقار حربه دیدن: کنایت از دشوار را آسان شمردن، یعنی سلاحی چون شمشیر علی(ع) در نظر آنها یک سلاح عادی جلوه کند و قدرت حق را به حساب نیاورند.

فَلیو: بى‏فایده، بى‏هوده. لیکن در استعمال مولانا «بى‏خرد» ابلهان مناسبتر است.

آتشکده: یعنی دوزخ، مرکز عذاب.

کاه برگ: برگ کاه، کنایه از اندک ناچیز.

          فراق یار که پیش تو کاه برگى نیست             بیا و بر دل من بین که کوه الوند است‏

(سعدى)

کوهها بر کنده است: قوى دستان را نابود ساخته.

کَعب: استخوان بلند پشت پاى، شتالنگ، قوزک، غوزک.

عاج ابن عنق: عوج بن عنق. در داستانها و برخى تفسیرها، نام انسانى داستانى، درشت اندام، دراز قامت. ( 2306) کسى که حق پشتیبان او نباشد خرگوش در نظرش شیر نر جلوه مى‏کند. ( 2307) اگر هم از دور صد در نظرش یکى جلوه کند واى بحالش چه که غرور او را بتکاپو وا مى‏دارد. ( 2308) و بر اثر غرور ذو الفقار در نظرش حربه ناچیز و شیر نر چون گربه حقیر مى‏گردد. ( 2309) تا آن احمق گستاخانه اقدام بجنگ نموده و باین حیله آن را در چنگ دشمن گرفتار مى‏کند. ( 2310) این حیله بکار مى‏رود تا با پاى خود آن سر گشتگان داخل آتشکده شوند. ( 2311) او مثل پر کاهى مى‏نماید براى اینکه تو او را حقیر شناخته و پف کنى تا از وجود خود دور نمایى‏. ( 2312) آگاه باش که همان برگ کاه کوه‏ها را از جاى بر کنده جهانى از او بگریه افتاده و او خندان است‏. ( 2313) چنین بنظر مى‏رسد که این آب جوى تا قوزک پا بیشتر نیست در صورتى که صد عوج بن عنق را غرق کرده است‏.

تا‌کنون صحبت مولانا در این بود که با عنایت حق می‌شود بر شرارت‌های نفسانی غلبه یافت‌. او در ادامه به کسانی می‌پردازد که مشمول چنین عنایتی نمی‌شوند و می‌گوید: اینها اگر شیر به نظرشان گربه نماید و صد تا را یکی ببینند، پیروز نخواهند شد، زیرا با غرور به میدان با نفس امّاره می‌روند و قهر الهی آنها را به چنگ می‌آورد . آن کس را که خدا رهایش کند و به خود واگذارد در دام افتد و این «استدراج» است. در قرآن کریم آمده است «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ.»[1] و استدراج در لغت نزدیک گردانیدن کسى است به چیزى و در اصطلاح مفسّران فراوان نعمت دادن خداى بندگان راست به هنگام معصیت.

جان کلام مولانا در این ابیات این است که: در نظر گمراهان، قدرت حق و مردان حق، کمتر از آن‌چه هست جلوه می‌کند؛ مانند آب جویی که ظاهراً تا قوزک پا عمق دارد اما عوج بن‌عَنق را هم غرق می‌کند (این شخص مطابق نقل تاریخ پادشاهی درشت هیکل بوده که به دست موسی به قتل رسیده است)



[1] - (سوره اعراف،آیه 182)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 434 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402672 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]