( 2326)آنچنان معمور و باقی داشتت |
|
تا که دهری از ازل پنداشتت |
( 2327)شکر دانستیم آغاز تو را |
|
انبیا گفتند آن راز تو را |
( 2328)آدمی داند که خانه حادث است |
|
عنکبوتی نی که در وی عابث است |
( 2329)پشه کی داند که این باغ از کی است |
|
کو بهاران زاد و مرگش در دی است |
( 2330)کرم کاندر چوب زاید سستحال |
|
کی بداند چوب را وقت نهال |
( 2331)ور بداند کرم از ماهیتش |
|
عقل باشد کرم باشد صورتش |
دهرى: آنان که جهان را قدیم مىپندارند و خدایى را معتقد نیستند.
حادث: (مقابل قدیم) نو پدید آمده.
عابث: بازى کننده، بازیگر، از آن جهت که عنکبوت به هنگام تار تنیدن معلق مىزند و بالا و پایین مىرود.
سست حال: (صفت چوب) فرسوده، پوسیده.
ماهیّت: چیست آن، حقیقت، جنس و فصل.
( 2326) و بقدرى آباد و باقى داشتت که دهرى گمان کرد ازلى هستى و اولى براى تو نبوده. ( 2327) شکر خدا را که آغاز تو را دانستم و انبیا آن راز را براى ما آشکار کردند. ( 2328) آدم مىداند در آن خانه که ساکن شده اولى دارد و حادث است ولى آن عنکبوت که خانه میدان بازى او است باین راز پى نخواهد برد. ( 2329) پشه چگونه ممکن است بداند که این باغ از چه زمانى بوجود آمده او بهار متولد شده و در خزان خواهد مرد. ( 2330) کرمى که در چوب زائیده شد کى و از کجا مىداند که این چوب وقتى نهالى بوده است. ( 2331) اگر کرم از ماهیت چوب به نهال او پى ببرد این عقل است که صورت کرم بخود گرفته است.
مولانا به بررسی اعتقاد گروهی ازحکمای مادی میپردازد که میپنداشتند عالم از ازل بوده و حادث نیست (دهر به معنای زمان یا زمان طولانی است). مردم دوران جاهلیت حوادث و بلاها را به دهر نسبت میدادهاند. دهری کسی است که به قدیم بودن زمان معتقد است. در سورهْ جاثیه به این دسته از مردم اشاره شده است: «وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ»:و گفتند زندگانی نیست مگر همین زندگانی دنیا میمیریم و میزییم و هلاک نمیکند ما را مگر طبیعت و روزگار ما را هلاک نمىکند!» آنان به این سخن که مىگویند علمى ندارند، بلکه تنها حدس مىزنند (و گمانى بىپایه دارند)!. [1] و:« إِنْ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ»: مسلّماً غیر از این زندگى دنیاى ما، چیزى در کار نیست؛ پیوسته گروهى از ما مىمیریم، و نسل دیگرى جاى ما را مىگیرد؛ و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد![2]
مولانا میگوید شکر خدا را که حادث بودن فلک را به استناد سخنان انبیا شناختیم. بنابراین دهریون که دهر و روزگار را ازلی و سرمدی میدانند و افعال و حوادث را بدو نسبت میدهند در اشتباهند، زیرا فقط حقتعالی قدیم است. انسانِ کامل و عارف میداند که خانهْ دنیا حادث است، ولی عنکبوت که در این خانه به بازی و کارهای بیهوده سرگرم است، این حقیقت را نمیداند. انسان ژرفاندیش وقتی به ساختمانی نگاه میکند، قطعاً پیش خود میگوید این بنا را بنّایی ساخته است و هرگز به این خیال نمیافتد که آن ساختمان از ازل بوده است. ولی افراد سطحی اندیش و عنکبوتی، که بر دیوارهای آن خانه تار تنیدهاند این مطلب را درک نمیکنند و نمیدانند این خانه را کی ساختهاند. همچنین کرم از زمانی که درخت، نهال بوده است خبر ندارد و اگر خبر داشته باشد «صورت کرم» دارد ولی کرم نیست.
منکران گویند خود هست این قدیم این چرا بندیم بر ربِّ کریم
کورى ایشان درون دوستان حق برویانید باغ و بوستان
2021- 2020/ د / 1
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |