راه شناختن ولى
( 2353)مر تو را آن فهم و آن دانش نبود |
|
واندانستی تو سرگین را ز عود |
||||
( 2354)از جنون خود را ولی چون پرده ساخت |
|
مر ورا ای کور کی خواهی شناخت |
||||
( 2355)گر تو را باز است آن دیده یقین |
|
زیر هر سنگی یکی سرهنگ بین |
||||
( 2356)پیش آن چشمی که باز ورهبر است |
|
هر گلیمی را کلیمی دربر است |
||||
( 2357)مر ولی را هم ولی شهره کند |
|
هر که را او خواست با بهره کند |
||||
( 2358)کس نداند از خرد او را شناخت |
|
چونکه او مر خویش را دیوانه ساخت |
||||
( 2359)چون بدزدد دزد بینایی ز کور |
|
هیچ یابد دزد را او در عبور |
||||
( 2360)کور نشناسد که دزد او که بود |
|
گرچه خود بر وی زند دزد عنود |
||||
|
( 2361)چون گزد سگ کورِ صاحبژنده را |
|
کِی شناسد آن سگ درّنده را؟ |
|
کور: کسی است که به حقیقت و اسرار حق آشنا نیست و نمیتواند اولیاءالله را بشناسد.
آن دیدهْ یقین: چشمی است که باطن و اسرار غیب را میبیند و به همین دلیل به مرتبهْ یقین رسیده است.
سرهنگ: مرد کامل یا مرشد است.
کلیم: لقب موسى (ع).
هر گلیمى را کَلیمى در بر است: یعنی اولیاى خدا تا توانند مردم را راهنمایى مىکنند، لیکن گاه براى آسوده شدن از زحمت نادانان، خود را مجنون وا مىنمایند. در این حالت تنها کسانى توانند آنان را شناخت که توفیقى رفیقشان شده باشد. پس آنان را که به ظاهر افتاده و ژنده پوشاند خوار نباید شمرد چرا که بود ولیى از اولیاى خدا باشد. لیکن آگاه باید بود تا هر دعویدارى ولى پنداشته نشود.
چون دو چشم دل ندارى اى عنود که نمىدانى تو هیزم را ز عود
چون که گنجى هست در عالم مرنج هیچ ویران را مدان خالى ز گنج
2153- 2152 / د /2
دزد: نَفس است که ما را از راه حق دور میکند.
عنود: به معنای لجباز و سرکش است.
( 2353) و تو آن دانش و فهم را نداشتى که سرگین را از عود تمیز دهى. ( 2354) حال اگر ولى از جنون پرده بروى خود کشیده باشد تو کورى کى مىتوانى او را بشناسى . ( 2355) اگر آن دیده یقین تو باز باشد زیر هر سنگى سرهنگى خواهى دید .( 2356) در پیش چشمى که باز بوده و راه شناس است هر گلیمى گلیم مخصوصى را در بر دارد که آن چشم او را مىشناسد .( 2357) ولى را هم ولى معرفى مىکند و هر کس را که او بخواهد فیض شناسائى مىبخشد ( 2358) کسى نمىتواند از راه عقل او را بشناسد چون او خود را دیوانه جلوه داده است ( 2359) وقتى دزد بینایى رخت کورى را بدزدد آیا ممکن است که کور در معابر دزد خود را پیدا کند؟. ( 2360) اگر دزد در موقع عبور به کور تنه هم بزند نابینا او را نخواهد شناخت.( 2361) وقتى سگ کور ژنده پوش را مىگزد کور چه سان او را تواند شناخت.
مولانا میگوید: در پشت هر ظاهر فقیرانهای ممکن است مرد کاملی یا پیامبری باشد. کلیم اشاره به موسی کلیمالله است. مرد حق را، مرد آشنای به حقیقت میشناسد و هر که را اولیا بخواهند، خود را به او میشناسانند. به عبارت دیگر، باید در تو شایستگی بیابند تا خود را برتو ظاهر کنند. اگر مرد حق صلاح بداند که خود را دیوانه نماید، با معیارهای عقل اینجهانی شناخت او ممکن نیست.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |