تفاوت علم تحقیقی وعلم تقلیدی
( 2437)علم تقلیدی و تعلیمی است آن |
|
کز نفور مستمع دارد فغان |
( 2438)چون پی دانه نه بهر روشنی ست |
|
همچو طالبعلم دنیای دنی ست |
( 2439)طالب علم است بهر عام و خاص |
|
نه که تا یابد از این عالم خلاص |
( 2440)همچو موشی هر طرف سوراخ کرد |
|
چونکه نورش راند از در گفت: برد |
( 2441)چونکه سوی دشت و نورش ره نبود |
|
هم در آن ظلمات جهدی مینمود |
( 2442)گر خدایش پر دهد پر خرد |
|
برهد از موشی و چون مرغان پرد |
( 2443)ور نجوید پر بماند زیر خاک |
|
ناامید از رفتن راه سماک |
( 2444)علم گفتاری که آن بی جان بود |
|
عاشق روی خریداران بود |
( 2445)گرچه باشد وقت بحث علم زفت |
|
چون خریدارش نباشد مرد و رفت |
علم تقلیدى: علمى که در جان جاى نگیرد، علمى که مجرد فرا گیرى اصطلاحات باشد، علمى که روشنى درونى نبخشد.
علم تعلیمى: یا علم کسبى علمى است که از طریق آموختن حاصل مىشود.
نُفور: رمیدن.
دانه: استعاره از متاع دنیا.
روشنی: و روشنی، در اینجا روشنی باطن است و آگاهی از حق.
خرد: همان عقل خداجوست؛ کسی که چنین بال و پری ندارد، نمیتواند به آسمان معرفت پرواز کند.
بَرد: دور شو، برو.
سِماک: نام دو ستاره است: سماک رامح و سماک اعزل، لیکن در اینجا مقصود آسمان و عُلُوّ است.
راه سماک: یعنی راه تعالی و کمال.
علم گفتاری: همان علم تقلیدی و تعلیمی است که مستمع و خریدار میجوید. این علم است که اگر برای تعلیم و اظهار وجود عالم، برای آن خواستاری پیدا نشود، مرده و بیارزش است.
زَفت: توانمند، دلیر، قوى، بزرگ.
( 2437) علم تقلیدى و تعلیمى است که دارنده آن از نفرت مستمع باک دارد . ( 2438) براى اینکه او در پى دانه است نه در پى روشنى چنین کسى طالب علم است براى دنیا . ( 2439) او طالب علم است که بوسیله او عوام و خواص را بخود بگرداند نه براى اینکه از این عالم پست خلاصى یابد .( 2440) او مثل موشى است که در زیر زمین تاریک هر طرف را سوراخ کرده و چون نور او را از در رانده است سرد شده و در همان تاریکى باقى مانده. ( 2441) چون راهى بروشنایى نداشت در همان تاریکى مشغول جد و جهد بود. ( 2442) اگر خدا باو از عقل و خرد پرى عطا فرماید از موش بودن رهایى یافته و چون مرغان در هوا بال و پر گشوده پرواز مىکند. ( 2443) و اگر پر پیدا نکند در همان تاریکى زیر خاک باقى مانده و از رفتن به آسمان و پرواز در روشنى ناامید خواهد بود . ( 2444) علم قال و قیل و گفتار یقیناً بىجان است و روح ندارد او فقط عاشق روى خریداران بوده و خود قیمتى ندارد . ( 2445) اگر چه در موقع بحث و گفتگو تصور مىرود که این علم خیلى بزرگ است ولى وقتى خریدار نداشته باشد مرده و معدوم شده است .
اهل دنیا برای خود دانشی دارند که از راه مدرسه و تلقین و تکرار و تقلید حاصل میشود؛ این دانش فراموشیپذیر است و در مقابل آن، دانش عارفان و مردان کامل، جوهر است، ذاتی و پایدار است. علم اهل تقلید، به توجه شنونده نیاز دارد، زیرا وسیلهْ نام و نان این جهانی است مولانا، طالبان علم دنیایی را به موشی تشبیه میکند که در زیر زمین لانه میسازند و اگر از روی زمین سردرآورند میگویند: طالبان علم دنیایی ، از روشنی باطن گریز دارند و در ظلمت علم خود میمانند.
مضمون محتوایی سخن مولانا این است که: علم باید موجب روشنى جان گردد، نه وسیلتى براى یافتن نان و جذب مردمان. آن که علم را براى به دست آوردن مقام و فراهم ساختن عوام خواند، در پى یافتن حقیقت نیست، بلکه مىنگرد تا مشترى او کیست. چنین کس تیره درونى است که در تاریکى راه مىپوید و همچون موش کورى است که در دل زمین مأمن مىجوید. براى به دست آوردن علم حقیقى نخست باید خودى را واگذارَد و روى به خدا آرد تا خدایش پر دهد و از شر غوغاى مردمان برهد، چنین علم را جز با تحمل ریاضت و پاکیزه کردن درون به دست نمىتوان آورد. آن را که چنین علم روزى گردید به آسمان پرد و آن که پاى بند علم تقلیدى است با بهایم چرد.
علمِ تقلیدى بود بهرِ فروخت چون بیابد مشترى خوش بر فروخت
مشترى علمِ تحقیقى حق است دایما بازارِ او با رونق است
3266- 3265 / د / 2
در سخنان امیر مؤمنان (ع) فقرهها مىیابیم که از عالمان ربّانى ستایش شده است و از آنان که علم را به خاطر برخوردارى از دنیا خواهند نکوهش. در یکى از خطبهها در باره عالمى که علم را براى خوشایند مردمان خواند چنین فرماید: «مردى که پشتوارهاى از نادانى فراهم ساخته و خود را میان مردم انداخته شتابان در تاریکى فتنه تازان، کور در بستن پیمان سازش میان مردمان. آدمى نمایان او را دانا نامیدهاند و او نه چنان است، چیزى را فراهم آورده که اندکش بهتر از بسیار آن است. تا آن گاه که از آب بد مزه سیر شود و دانش بىهوده اندوزد پس میان مردم به داورى نشیند و خود را عهدهدار گشودن مشکل دیگرى بیند.»[1]
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |