بهشت پاداش عمل صالح وجهاد با نفس است
( 2568)چون شما این نفس دوزخ خوی را |
|
آتشی گبر فتنه جوی را |
( 2569)جهدها کردید و او شد پر صفا |
|
نار را کشتید از بهر خدا |
( 2570)آتش شهوت که شعله میزدی |
|
سبزهْ تقوی شد و نور هدی |
( 2571)آتش خشم از شما هم حلم شد |
|
ظلمت جهل از شما هم علم شد |
( 2572)آتش حرص از شما ایثار شد |
|
و آن حسد چون خار بد گلزار شد |
( 2573)چون شما این جمله آتشهای خویش |
|
بهر حق کشتید جمله پیش پیش |
( 2574)نفس ناری را چو باغی ساختید |
|
اندر او تخم وفا انداختید |
( 2575)بلبلان ذکر و تسبیح اندرو |
|
خوش سرایان در چمن بر طرف جو |
( 2576)داعی حق را اجابت کردهاید |
|
در جحیم نفس آب آوردهاید |
( 2577)دوزخ ما نیز در حق شما |
|
سبزه گشت و گلشن و برگ و نوا |
( 2578)چیست احسان را مکافات ای پسر |
|
لطف و احسان و ثواب معتبر |
( 2579)نی شما گفتید ما قربانیایم |
|
پیش اوصاف بقا ما فانیایم |
نفس دوزخ خوى: اشاره است بدان که نفس انسانى چون دوزخ سیرى پذیر نیست:
دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست کو به دریاها نگردد کم و کاست
هفت دریا را در آشامد هنوز کم نگردد سوزش آن خلق سوز
1376- 1375/ د / 1
آتش خشم: آتش قهر الهی.
علم: آگاهی به اسرار حق است.
ایثار: در لغت ترجیح دادن دیگرى است بر خود درحالیکه خود نیازمند باشد.. در قرآن کریم است «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ: و بر خود مىگزینند (دیگرى را) هر چند که نیازمند باشند.»[1] منظور این است که از اثر مجاهدت با نفس، حرص در شما از میان رفت و ایثار جای آن را گرفت. و حقیقت «ایثار» در اصطلاح عارفان «بذل جان» است.[2]
نفس ناری: مانند نفس دوزخ خوی است.
او: اشاره به نفس است، یعنی نفس، به خدمت راه حق در آمده است.
وفا: به معنای ایمان و اعتقاد و انجام وظایف بندگی است. ضمیر
داعِىِ حق: داعى إلَى اللَّه، پیغمبر، فرستاده خدا. و برگرفته است از آیه «وَ داعِیاً إِلَى اَللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً.»[3] و نیز «یا قَوْمَنا أَجِیبُوا داعِیَ اَللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ.»[4] و «وَ مَنْ لا یُجِبْ داعِیَ اَللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی اَلْأَرْضِ.»[5]
در جحیم نفس آب آوردن: کنایه از کشتن نفس به صبر و عبادت. خاموش کردن آتش هواهای نفسانی است.
چیست احسان:اشاره دارد به آیه واقعه در سوره الرحمن که مىفرماید: «هَلْ جَزاءُ اَلْإِحْسانِ إِلاَّ اَلْإِحْسانُ»: آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟ [6]
قربانی: همان کسانی هستند که نفس ( نفس دوزخی) را کشتهاند و در حق فانی و به بقای حق باقی و جاودانه شدهاند.
( 2568) براى اینکه شما این نفس دوزخ خوى و این آتش گبر فتنه جوى را. ( 2569) جد و جهد کردید تا صفا یافته و تبدیل شد آرى شما براى خدا این آتش را کشتید و تبدیل بباغ و سبزه شد. ( 2570) آتش شهوتى که شعله مىزد تبدیل بسبزه تقوى و نور هدى گردید. ( 2571) آتش خشم شما حلم و ظلمت جهل شما علم شد. ( 2572) آتش حرصتان بخشش و ایثار شده و آن حسدى که چون خار بود بدل بگلزار گردید. ( 2573) بلى این طور شد براى اینکه شما تمام آتشهاى خود را پیش از وقت براى خاطر خدا کشتید. ( 2574) نفس آتشین را چون باغى ساخته و در آن تخم وفا کاشتید. ( 2575) هم او مبدل بباغ شده و بلبلان ذکر و تسبیح شما در چمن زارها و اطراف جویبارهاى آن مشغول نغمه سرایى هستند. ( 2576) شما داعى حق را اجابت کرده از جهنم نفس آب بیرون آورده و ریشه بنیان نفس را به آب رسانیدهاید. ( 2577) دوزخ هم در حق شما سبزه و گلشن و برگ و نوا گردید. ( 2578) جزاى احسان و نیکى چیست آیا جز لطف و احسان و ثواب تواند بودن . ( 2579) شما گفتید که ما قربانى بوده و در پیشگاه اوصاف بقا فانى هستیم .
مولانا می گوید: غلبه انسان بر نفس، موجب لطف حق میشود؛ تا آنجا که مؤمن آتش دوزخ را هم گل و گلزار میبیند. مولانا سخن را با مضمون آیه شریفهْ سوره الرحمن ادامه میدهد: «هَلْ جَزاءُ اَلْإِحْسانِ إِلاَّ اَلْإِحْسانُ»
[1] - (سوره حشر،آیه 9)
[2] - (نگاه کنید به: کشف المحجوب، ص 236- 244)
[3] - (سوره احزاب،آیه 46)
[4] - (سوره احقاف، آیه31)
[5] - (سوره احقاف،آیه 32)
[6] - سوره الرحمن، آیه 60
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |