[ و از او پرسیدند بهترین شاعران کیست ؟ فرمود : ] شاعران در میدانى نتاخته‏اند که آن را نهایتى بود و خط پایانش شناخته شود ، و اگر در این باره داورى کردن باید پادشاه گمراه را این لقب شاید ( امرء القیس مقصود اوست . ) [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفتردوم(276)
یکشنبه 94 اردیبهشت 13 , ساعت 7:11 عصر  

عاشق حقیقى سوخته معشوق است

( 2580)ما اگر قلاّش و گر دیوانه‌ایم

 

مست آن ساقی و آن پیمانه‌ایم

( 2581)بر خط و فرمان او سر می‌‌نهیم

 

جان شیرین را گروگان می‌‌دهیم

( 2582)تا خیال دوست در اسرار ماست

 

چاکری و جان‌سپاری کار ماست

( 2583)هر کجا شمع بلا افروختند

 

صد هزاران جان عاشق سوختند

( 2584)عاشقانی کز درون خانه‌اند

 

شمع روی یار را پروانه‌اند

( 2585)ای دل آن‌جا رو که با تو روشنند

 

وز بلاها مر تو را چون جوشنند

( 2586)بر جنایاتت مواسا می‌کنند

 

در میان جان تو را جا می‌کنند

( 2587)زان میان جان تو را جا می‌کنند

 

تا تو را پر باده چون جا می‌کنند

( 2588)در میان جان ایشان خانه گیر

 

در فلک خانه کن ای بدر منیر

( 2589)چون عطارد دفتر دل واکنند

 

تا که بر تو سرها پیدا کنند

( 2590)پیش خویشان باش چون آواره‌ای

 

بر مه کامل زن ار مه پاره‌ای

 قَلاّش:به معنای زیرک و هوشیار است.  ، مزور، و خراباتى معنى شده، لیکن در استعمال مولانا به معنىِ بى‏پروا، بى‏اعتنا، مجرد، و مانند آن به کار رفته است. همچون «رند» که تاب معنیهاى فراوان دارد. واژه را فارسى دانسته‏اند.[1]

جان شیرین: زندگی این جهانی است.

اسرار: جمع سر: درون، نهان، به معنای آن مرتبه از باطن انسان است که عالی‌تر از قلب است و معرفت در آن مرتبه آغاز می‌شود.  

شمع بلاافروختند: یعنی دل‌های مستعد را متوجه حق کردند.

درون خانه:یعنی مرتبهْ آگاهی از اسرار حق. کنایه از محرم، رسیده به معشوق.

روشن بودن: شاد، صافى، یک دل.

          جمعِ مرغان کز سلیمان روشن‏اند             پرّ و بال بى‏گنه کى بر کنند

3749 / د /2

آن‌جا‌که با تو روشنند: پناه مردان حق و پیران طریقت است. پیران تورا به مقامی می‌رسانند که «بلاهای عشق» هم تو را نیازاد.

جوشن: زره. جوشن بلا بودن: مانع آسیب گشتن، دفع بلا کردن.

پر باده کردن: یعنی سرشار از معرفت و آگاهی،کنایه از آشنا کردن به حقایق.

در میان جان خانه گرفتن: خود را در دل آنان جا کردن.

بدر مُنیر: ماه تمام. نورانى، مولانا، مرید شایسته را که به نور حق، روشن است «بدر منیر» خطاب می‌کند. پیران، دفتر دل خود را بر مریدان شایسته می‌گشایند و اسرار را به آنها می‌گویند.

عطارد: ستاره‏اى از هفت سَیّاره، پس از ماه و پیش از زهره، و آن را «دبیر فلک» گفته‏اند. ستاره عطارد در نزد علماى نجوم متعلق است بقوه اندیشه و دانش الهى و وحى و نیز متعلق است بصاحبان دیوان و دبیران.

دفتر دل وا کردن: کنایه از اسرار نهانى را گشودن.

خویشان: مردان حق، انسانهاى کامل، آنان که با مرید سنخیّت دارن، یاران راه خدایند

آواره: شیدا، شیفته، سر گردان از شدت عشق.

          گفته با خود در سحرگه کاى احد             حالِ آن آواره ما چون بود

4379/ د / 3

مه کامل: استعاره از ولى و شیخ، همان انسان کامل است.

مه پاره: استعاره از سالکِ به کمال نرسیده، سالکی است که خود را به کمال می‌رساند.و در «آواره» و «ماه» اشاره است بدان چه میان عامه شایع است که دیوانه چون هلال بیند دیوانگیش فزون شود.

ما اگر خراباتی دیوانه باشیم، باز مست آن ساقی حقیقت و سرخوش از پیمانه وحدت او هستیم. ما جملگی بر حکم و فرمان حق سر می‌نهیم؛ یعنی تسلیم و فرمان‌بردار می‌شویم و جان شیرین خود را در گرو او قرار می‌دهیم. تا وقتی که امید و آرزوی دیدار دوست در دل‌های‌مان جاگرفته باشد، بندگی و جان نثار کردن، وظیفه و کار ما محسوب می‌شود. هرجا که شمع بلا را شعله‌ور کردند، با آتش آن، جان صدها هزار عاشق را سوزاندند؛ عاشقانی که محرم درگاه‌ند، و پروانه‌وار گرد شمع روی معشوق می‌گردند.

غزالى در فصل «حقیقت ذکر» گوید: «و اصل آن است که دل از حدیثِ تازى و پارسى و هر چه هست خالى شود و همه وى گردد، که هیچ چیز دیگر در وى نگنجد. و این نتیجه محبّتِ مُفرَط بود که آن را عشق گویند و عاشقِ گرم رو همگى دل به معشوق دارد. و باشد که از دل مشغولى که به وى دارد، نام وى فراموش کند.»[2] مؤمنان عاشق حق‏اند، نفس را کشتند و خود را در پیشگاه خدا فنا کردند، لاجرم حق بدانها پاداشى داد که در خور فضل و بزرگى اوست که «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى اَلنَّفْسَ عَنِ اَلْهَوى‏ فَإِنَّ اَلْجَنَّةَ هِیَ اَلْمَأْوى‏.»[3]



[1] - (دکتر معین، حاشیه برهان قاطع، از دُزى)

[2] - (کیمیاى سعادت، ج 1، ص 254)

[3] - (سوره نازعات،آیه 40- 41)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 11 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401123 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]