میانه روی ورعایت حد اعتدال
( 3521)صوفیان بر صوفیای شُنعه زدند |
|
پیش شیخ خانقاهی آمدند |
( 3522)شیخ را گفتند داد جان ما |
|
تو ازین صوفی بجو ای پیشوا |
( 3523)گفت آخر چه گله است ای صوفیان |
|
گفت این صوفی سه خو دارد گران |
( 3524)در سخن بسیارگو همچون جرس |
|
در خورش افزون خورد از بیست کس |
( 3525)ور بخسبد هست چون اصحاب کهف |
|
صوفیان کردند پیش شیخ زحف |
( 3526)شیخ رو آورد سوی آن فقیر |
|
که ز هر حالی که هست اوساط گیر |
( 3527)در خبر خیر الامور اوساطها |
|
نافع آمد ز اعتدال اخلاطها |
( 3528)گر یکی خلطی فزون شد از عرض |
|
در تن مردم پدید آید مرض |
( 3529)بر قرین خویش مفزا در صفت |
|
کان فراق آرد یقین در عاقبت |
تشنیع: عیب کردن، سخن زشت گفتن.
شُنعَه زدن: (شنعه: زشتى زدن) یعنی سرزنش کردن با سر و صدا و آبرو ریزی، عیب گرفتن.
خانقاهى: منسوب به خانقاه. شیخ مقیم خانقاه: شیخى که تربیت سالکان را عهدهدار است.
جَرَس: زنگ، درا.
اصحاب کهف: مطابق قرآن کریم، سیصد و نه سال در خواب بودند.
زَحف: در لغت به معنیهاى چند آمده: سر وصدا، اعتراض و دورشدن از مسیر، به تدریج نزدیک شدن، برخاستن یا کشیدن پا، با کندى پیش رفتن، روبرو شدن.
أوساط: جمع وسط: میانه.
خَیرُ الاُمور: بعضى آن را حدیث دانستهاند. در بحار الانوار این جمله دو بار از امام کاظم (ع) آمده است: «خَیرُ الاُمورِ أوساطُها» یعنی در همه کارها بهترین روش رعایت اعتدال است. [1]
اعتدال اخلاط: چهار عامل فیزیولوژیک است که طب قدیم آنها را موجب بیماری و سلامت میدانستند (صفرا، سودا، بلغم و خون). هرگاه که یکی از این اخلاط از حد اعتدال بیرون رود نوعی بیماری بروز میکند.
عَرَض: عارضه و سبب.
صِفَت: کنایه از تفصیل در گفتار.
( 3521) جمعى از صوفیان پیش شیخ خانقاهى آمده بیک نفر صوفى عیب گرفته. ( 3522) بشیخ گفتند داد جان ما را از این صوفى بگیر. ( 3523) شیخ گفت چه گلهاى از او دارید گفتند این سه خوى بد دارد. ( 3524) در حرف زدن مثل زنگ متصل صدایش بلند است و در خوردن از بیست نفر بیشتر مىخورد. ( 3525) خواب او هم چون خواب اصحاب کهف است صوفیان این شکایت را کرده و براى نتیجه آن عجله کردند. ( 3526) شیخ رو به آن صوفى نموده گفت در هر حال تو حد وسط بگیر. ( 3527) در خبر است که خیر الامور اوسطها اخلاط در مزاج انسان اگر باندازه اعتدال باشد مزاج سالم خواهد بود. ( 3528) اگر یکى از اخلاط چهارگانه بعلت عارضهاى از حد معین تجاوز کند تن بیمار مىگردد. ( 3529) در هر صفتى که هست آن را از قرین خود بیش ظاهر نکن که عاقبتش منجر بجدایى مىگردد.
مولانا می گوید:رعایت نکردن حدود رفاقت، باعث جدایی از یاران میشود و حال آنکه همدمی یاران در راه حق، بسیار مفید است. میانه روى یا رعایت جانب اعتدال در گفتار، کردار، و آمیختن با مردمان در علم اخلاق اسلامى فراوان توصیه شده است. اگر انسان این خوى نیکو را در خود پایدار گرداند، هم خود به سلامت بماند و دیگران از او در امان، و اگر جانب اعتدال فرو گذارد، خود در رنج باشد و دیگران از وى در عذاب.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |