( 872)شه شبانگه باز آمد شادمان |
|
کامشب ان حملست و دورند از زنان |
( 873)خازنش عمران هم اندر خدمتش |
|
هم به شهر آمد قرین صحبتش |
( 874)گفت ای عمران برین در خسب تو |
|
هین مرو سوی زن و صحبت مجو |
( 875)گفت خسبم هم برین درگاه تو |
|
هیچ نندیشم به جز دلخواه تو |
( 876)بود عمران هم ز اسرائیلیان |
|
لیک مر فرعون را دل بود و جان |
( 877)کی گمان بردی که او عصیان کند |
|
آن که خوف جان فرعون آن کند |
شب حمل: شب انعقاد نطفه موسى (ع).
خازن: گنجور، خزانهدار.
عمران: پدر موسى (ع). او را پسر فاهث بن لاوى گفتهاند. و در بحار الانوار به نقل از ثعلبى، عمران بن یصهر بن فاهث بن لاوى ضبط شده. [1]
قرین صحبت: همراه.
صحبت جستن: کنایه از نزدیک زن رفتن.
دل و جان فرعون بودن: سخت مورد محبت او بودن.
خوف جان فرعون کردن: کارى را کردن که فرعون از آن مىترسد. (نزد زن خود رود و با او بیارامد و نطفه موسى (ع) منعقد گردد.)
( 872) شاه شبانگاه از میدان شاد و خرم بر گشت که امشب شب حامله شدن مادر موسى است و بنى اسرائیلیان همگى از زنان خود دورند. ( 873) عمران هم که خزانه دار او بود در خدمتش بشهر آمد. ( 874) بعمران گفت که تو امشب در همین جا بخواب و نزد زن خود نرو. ( 875) عمران جواب داد که من جز بدل خواه تو کارى نخواهم کرد و امشب در درگاه تو خواهم خوابید. ( 876) عمران هم از بنى اسرائیل بود ولى نزد فرعون عزیز و مقرب بود. ( 877) فرعون گمان نمىکرد که عمران از امر او تخلف کند و کارى را که فرعون بجان خود از آن مىترسید انجام دهد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |