( 1540)اختلاف عقلها در اصل بود |
|
بر وفاق سنیان باید شنود |
( 1541)بر خلاف قول اهل اعتزال |
|
که عقول از اصل دارند اعتدال |
( 1542)تجربه و تعلیم بیش و کم کند |
|
تا یکی را از یکی اعلم کند |
( 1543)باطل است این زانکه رای کودکی |
|
که ندارد تجربه در مسلکی |
( 1544)بر دمید اندیشهای زآن طفل خرد |
|
پیر با صد تجربه بویی نبرد |
( 1545)خود فزون آن به که آن ازفطرت است |
|
تا ز افزونی که جهد وفکرت است |
( 1546)تو بگو دادهی خدا بهتر بود |
|
یا که لنگی راهوارانه رود |
بر وِفاق سنیّان: چنان که در حدیث ابن عباس است:« فَمِنَ النَّاسِ مَن اُعطِىَ حَبَّةً وَ مِنهُم مَن اُعطِىَ حَبَّتَینِ وَ مِنهُم مَن اُعِطى أکثرَ من ذلک.[1]
سنّیان و اهل اعتزال: نگاه کنید به: شرح بیت 61 /د2.
بر دمیدن: پدید آمدن.
راهوارانه رفتن: خود را چون راهوار نشان دادن. و در آن اشارت است به بطلان افزونى عقل از راه تعلیم.
داستان رنجور شدن معلّم به تلقین کودکان مکتب خانه، مقدمهاى است براى تثبیت این نظریه، که عقلهاى آدمیان در اصل خلقت متفاوت است، برخى بیش و برخى بیشتر. مولانا چنان که روش اوست با آوردن این داستان، نتیجه مىگیرد که در این ماجرا عقل کودکى، بر عقل دیگر کودکان، نیز بر عقل معلم چربید. پس زیادت عقل فطرى است نه اکتسابى، و گرنه معلّم که از کودکان تجربت بیشتر داشت نباید فریب خورد.
مولانا غالباً با معتزله در مباحث کلامی بحث دارد ودر مثنوی هم به اختلاف نظر با آنها اشاره می کند.[2]معتزله معتقدند که ظرفیت ذهنی و عقلی انسانها در اصل برابر است و تأثیر تعلیم و ارشاد است که یکی را بر دیگری برتری میدهد. مولانا همهْ فضلیتها را نشأت گرفته از تأثیر انبیا و اولیا میداند که تجلی عنایت و هدایت الهی است، نه حاصل درس و بحث؛ به همین دلیل میگوید:"اختلاف عقلها در اصل بود"و به اعتقاد "سنیها" کسی به مراتب کمال میرسد که عنایت حق، پیش از خلقت صوری، شامل او بوده است. (مولانا معتزله را پیرو سنّت رسول نمیداند). در این بحث، مولانا کودک هوشیار را نمونهای از"فطرت" برتر میشمارد که در هیچ راه و"مسلکی" تجربه ندارد، اما خرد او بر معلم پیر میچربد. میگوید: افزونی فطری مهمتر از افزونی حاصل از تعلیم و مدرسه است. مولانا اهل مدرسه را به لنگی تشبیه میکند که بخواهد درست راه برود، و این کار از او ساخته نیست. مولانا میگوید: عقلها تفاوت دارد، همانطور که صورت زیبایان باهم فرق دارد. مولانا به حدیثی نظر دارد که از مولا علی نقل شده است و حدیث نبوی نیست: "تکلموا تعرفوا،فانّ المرء مخبوء تحت لسانه".
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |