( 516)آن جوادی، که جمادی را بداد |
|
این خبرها، وین امانت، وین سداد |
( 517)مر جمادی را کند فضلش خبیر |
|
عاقلان را کرده قهر او ضریر |
( 518)جان و دل را طاقت آن جوش نیست |
|
با که گویم؟ در جهان یک گوش نیست |
( 519)هر کجا گوشی بد از وی چشم گشت |
|
هر کجا سنگی بُد، از وی یَشم گشت |
( 520) کیمیا ساز است چه بوَد کیمیا؟ |
|
معجزه بخش است، چه بوَد سیمیا؟ |
این خبرها: یعنی آگاهی ، شعور داده.
سداد: راستى و درستى.
ضریر: یعنی نابینا، کور.
جوش:به معنی شور وهیجانی است که در نتیجهْ کشف اسرار وادراک حقایق دست می دهد.
در جهان یک گوش نیست: یعنی در جهان یک گوش نیست که بتواند سخن حق را بشنود، برگرفته از این آی? قرآن است که:« إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ) »:آنها از استراق سمع (و شنیدن اخبار آسمانها) برکنارند![1]وآیه:«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ»:آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمىگردند!. [2]
از وی: یعنی از فضل خداوند.
هر کجا گوشی بد از وی چشم گشت: یعنیاگر فضل الهی شامل حال بنده شود به جای شنیدنِ حقایق، آنها را میبیند. گوش، چشم میشود یعنی علم الیقین به عینالیقین تبدیل میگردد.
یَشم : سنگى است گرانبها ، بسیار سخت برنگهاى گوناگون، بهترین آن زیتونى است.
کیمیا: علمى که بوسیلهى آن مىتوان مس را به طلا و قلع را به نقره تبدیل نمود، نیز مادهى مکملى که در نتیجهى این علم بدست مىآید و سبب تبدیل مادهى معدنى بمادهى کامل تر از آن مىشود، مرادف: اکسیر.
معجزه: خارق عادتى است مقرون بتحدى و ادعا که بر دست پیغمبران جارى شود.
سیمیا: علمى که انسان بسبب آن متمکن مىشود بر اظهار آن چه مخالف عادت است یا منع آن چه موافق عادت است و بعضى گفتهاند که عبارت است از ایجاد صور خیالى که در حس وجود ندارد، علم اسرار حروف را نیز از شعب سیمیا دانستهاند و آن علمى است که فایدهاش تصرف نفوس ربانى است در عالم طبیعت بمدد اسماء حسنى و کلمات الهى، ناشى از حروف که محیط به اسرار آفرینش است.
( 516) او صاحب کرمى است که بجمادات این هنرها و این امانت و درستى و استقامت را عطا کرده است. ( 517) همان جماد بر اثر الطاف او جان مىشود و بر اثر قهر او سردى وجود او پنهان مىگردد.() جماد از فضل او لطیف گردید زیرا هر چه از زیبا سر زد زیبا خواهد بود.() فضل و لطف هر جمادى را صاحب عقل و شعور مىسازد چنانچه قهر او است که اشخاص غافل را کور و نابینا ساخته. ( 518) دل و جان طاقت این جوشش را ندارند چه بگویم که در جهان یک گوش نیست که بتواند این مطالب را بشنود. ( 519) هر جا که گوشى بود از اثر شنیدن صداى او چشم شده و باو مىنگرد و هر جا سنگى بود از اثر لطف او تبدیل بگوهر گرانبها گردیده. ( 520) بگویم او کیمیا ساز است کیمیا چیست او معجزه بدیگران عطا مىکند سیمیا و سحر چه قابلیت دارد.
پس از بیان تأثیر فیض الهی در خاک، مولانا میان خاک و انسانِ مدعیِ عقل و آگاهی، مقایسهای میکند و میگوید: خداوندِ جواد به خاک آگاهی و امانت و استواری میبخشد، اما مدعیان که او را نمیبینند دچار قهر او میشوند و از دیدن حقایق باز میمانند.
محتوای سخن مولانا دراین ابیات این است که: جمادات و کلیهى اجزاء عالم مطابق نظام طبیعت و مطابق وظیفهاى که خلقت آنها مقتضى است عمل مىکنند و سر بر خط فرمان دارند و از حکم آفرینش منحرف نمىشوند چنان که گویى وظیفهى خود را از طریق تعلم آموختهاند و نزد عرفا همهى اجزاى عالم خبیر و بصیر و سخن گوى و سخنداناند و خدا را تسبیح مىگویند .[3] ولى انسان که داراى عقل است ازین قاعده مستثنى است زیرا اعمال او گاه بر خلاف امر الهى و سنن آسمانى است و با وجود عقل و ادراک نافرمانى مىکند و راه خلاف مىپوید و از دیدن خدا و اوامر خدایى چشم فرو مىپوشد چنان که پندارى کور است و اصلا چشم ندارد و مىتوان گفت که (عاقلان) کسانى هستند که انواع علم آموختهاند و در بحث مو شکافى مىکنند و با این همه خدا را منکراند و یا کسانى که با ظهور معجزات و صدور آیات از دید انبیا و ایمان بدیشان محرومند و یا اولیاء حق را دشمن مىدارند که بعقیدهى مولانا اینها همه آثار قهر الهى است.
مولانا هر جا که به بیان این حقایق میرسد متوجه این نکته میشود که سخن حق را نمیتوان تنها با حواس ظاهری بیان کرد و این حواس قدرت ادراک آن را ندارد بلکه جان و دل با شور و هیجانِ برخاسته از کشفِ اسرار و ادراکِ حقایق لازم است تا در این وادی حرکت نمود.
در مورد تأثیر فیض الهی در انسان همین بس که اگر فضل الهی شامل حال بنده شود به جای شنیدنِ حقایق، آنها را میبیند. گوش، چشم میشود یعنی علم الیقین به عینالیقین تبدیل میگردد. و جمادِ وجود او به سنگی گرانبها (یشم) تبدیل میشود. با فضل الهی مس وجود مادی انسان به زر تبدیل میگردد. فضل پروردگار ما را به کارهای خارق عادت توانا میسازد و قدرت معجزهآسا به ما میبخشد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |