( 2018) گر تو خود را پیش و پس، داری گمان |
|
بستهْ جسمی و محرومی ز جان |
( 2019)زیر و بالا، پیش و پس، وصف تن است |
|
بیجهتها ذات جان روشن است |
( 2020)برگشا از نور پاک شه نظر |
|
تا نپنداری تو، چون کوته نظر |
( 2021)که همینی در غم و شادی و بس |
|
ای عدم کو مر عدم را پیش و پس |
( 2022) روز باران است مىرو تا به شب |
|
نى از این باران، از آن باران رب |
گر تو خود را پیش و پس : یعنی جهت داشتن، نشانه ماده و جسم است، تا هستِ تو وجود دارد و از جسم و علایقِ تن اثری بر جاست، جان مطلق در کار نیست.
بیجهتها ذات جان روشن است: یعنی اگر تو جان مجرد از علایق دنیایی باشی، پیش و پس و بالا و پایین نداری.
نور پاک شه: یعنی نور خدا که به یاری آن، بنده به دیدن اسرار غیب توانا می شود. مولانا میگوید: با نور حق ببین تا نپنداری که زندگی فقط همین غمها وشادیهاست.
ای عدم کو مر عدم را پیش و پس: یعنی اگر به نور حق ببینی، تو جز عدم، نیستی و عدم پیش و پس و جهات گوناگون ندارد.
روز باران است مىرو تا به شب: یعنی باران رحمت وارشاد حق در حال باریدن است، راه برو، در جایی پناه مگیر تا این باران برتو فرو ریزد.
( 2018) تا تو براى خود پیش و پس قائل هستى بسته جسم بوده و از جان محرومى.( 2019) زیر و بالا و پیش و پس از صفات تن است جان روشن است که از قید جهات مبرا است.( 2020) با نور پاک خداوندى بنگر تا چون کوته نظران گمان نکنى.( 2021) که فقط همین هستى که داراى غم و شادى و پس و پیش است تو عدمى عدم کجا پس و پیش دارد.( 2022) روز باران است و تا شب مىبارد این از بارانهایى که دیدهاى نیست باران الهى است.() چشم جان را پاک کرده خوب نگاه کن تا از آن باران سبزهها ببینى.
( 2023) مصطفى روزى به گورستان برفت |
|
با جنازهى مردى از یاران برفت |
( 2024) خاک را در گور او آگنده کرد |
|
زیر خاک آن دانهاش را زنده کرد |
روایتی که با این بیت آغاز می شود، بر اساس تحقیق استاد فروزانفر می تواند ماخذ آن از کتاب اللآلی المصنوعه سیوطی باشد که مانند قصه ها وروایات دیگر، مولانا در آن تصرف کرده واز منابع دیگر اجزائی برآن افزوده است. در روایت سیوطی سخنی از عایشه نیست وانس بن مالک نقل می کند که با پیامبر گردش می کردیم، ناگاه رطوبتی سرد برخود احساس کردیم. از پیامبر پرسیدیم که این چیست؟ فرمود :عیسی بن مریم بود که بر من درود فرستاد.
جنازه: بکسر اول و فتح اول، مرده و نیز تختى که مرده را بر روى آن نهند و بر گیرند.[1]
آگنده کرد: یعنی خاک را به گور آن صحابی ریخت.
زیر خاک آن دانهاش را زنده کرد: تمثیل انسان، به دانهى گندم و تخم دیگر گیاهان بمناسبت آنست که دانه از خاک مىروید و از نو مىبالد و زندگى نباتى از سر مىگیرد، آدمى نیز بعقیدهى مولانا همچنان پس از مرگ، زنده مىشود و از خاک گور بر مىخیزد، این تمثیل را مولانا در دیوان کبیر روشن تر بیان فرموده است:
کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست چرا بدانهى انسانت این گمان باشد
کدام دلو فرو رفت و پر برون نامد ز چاه، یوسف جان را چرا فغان باشد
دیوان، ب 9563، 9564
این تمثیل نمودار ایمان قاطع مولانا به بعث و حشر است.که در جای جای مثنوی مطرح می شود.
( 2023) حضرت رسول ص روزى براى تشییع جنازه یکى از صحابه بگورستان تشریف برد.( 2024) خاک بگور آن صحابه ریخت و آن دانه قیمتى را براى زندگانى جاوید آماده ساخت.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |