( 682)هست بر سمع و بصر مهر خدا |
|
در حجب بس صورت است و بس صدا |
( 683)آنچه او خواهد رساند آن به چشم |
|
از جمال و از کمال و از کرشم |
( 684)وآنچه او خواهد رساند آن به گوش |
|
از سماع و از بشارت وز خروش |
( 685)کون پر چارهاست هیچت چاره نی |
|
تا که نگشاید خدایت روزنی |
( 686)گرچه تو هستی کنون غافل از آن |
|
وقت حاجت حق کند آن را عیان |
هست بر سَمع و بَصر...: برگرفته است از آیه « خَتَمَ اَللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ:» مهر نهاده است خدا بر دلهاشان و بر گوشهاشان، و بر دیدههاشان پرده است.»[1]
حُجُب: جمع حجاب: پرده.
بَس: (قید کثرت) بسیار.
کَرَشم: کِرِشمَه: اشاره چشم و ابرو، غمزه، دلربایی.
سِماع: یعنی شنوا کردن گوش به نداهای غیبی.
بشارت: یعنی خبر خوش، واز جانب پروردگار خبری است که مژدهْ وصال و معرفت اسرار غیب دارد.
کون پر چاره است: یعنی در هستی برای هر دردی چاره یی هست.
682) مهر خدایى بر گوش و چشم اشخاص زده مىشود و بسى صورتها و اشکال و بسى صداها هست. ( 683) و آن چه را از جمال و کمال و ناز و کرشمه که او بخواهد بچشم مىرساند. ( 684) و آن چه از آواز خوش و مژدهها و فریادها که او اراده کند بگوش مىرساند. ( 686) اگر چه اکنون تو غافل از آن هستى ولى در موقع حاجت خداى تعالى آن را آشکار مىکند.
مولانا می گوید: بر اثر گناه برگوش و چشم انسان, مهر خدا نهاده شده، واِلّا در پس حجابها و پشت پردهها صورتها و طنین بانگها بسیار است. در پشت حجابهای دنیوی و پردههای عالم محسوس، صورتهایی از تجلیات لطفیه و قهریه حضرت حقتعالی و سروشهای غیبی و الهامات ربانی وجود دارد که برای چشمها و گوشهایی که در حجابهای دنیایی مستور شدهاند، قابل دیدن و شنیدن نیست. تنها چشمها و گوشهایی میتوانند بر آن واقف شوند که از کمند عالم محسوسات رسته باشند. خداوند هرچه را از کمال و جمال و ناز بخواهد، همان را به چشم میرساند و هر چه از سماع و بشارت و وجد و حالها بخواهد به گوش جان میرساند. عالم هستی، سراسر پُر از درمان و راه علاج است، اما تو هیچ چارهای نداری مگر آنکه حقتعالی دریچهای به روی تو بگشاید.
مولانا میگوید: حواس و تواناییهای ما به مشیت حق به کار میافتد و «تا که نگشاید خدایت روزنی» از تو کاری ساخته نیست. اگر چه تو اکنون بدان چارهها و راهحلها غافلی، ولی هنگام ضرورت، حقتعالی آن چارهها را برای تو نمایان میکند. مولانا علت محجوب ماندن انسان از سروش آسمانی و الهامات ربانی را با استناد به آیه شریفهْ قرآن, تبعیت از هوای نفس میداند که منجر به از کار افتادن ابزار شناخت معنوی میگردد: «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ»: آیا دیدی کسی را که هوای نفس را خدای خود کرد و پروردگار با علم به این، او را به گمراهی افکند و برگوش و دلش مهری و برچشمش پردهای نهاد! چه کسی جز خدا میتواند او را راهنمایی کند! آیا به این نکته میاندیشید.» [2]
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |