ب. جلای دل (مقدمات ایجابی)
1. تحصیل طهارت شرعی تاحد امکان؛
همچون وضو و غسل و تیمم و آراستگی ظاهر و پوشش پاک و مناسب و استفاده از عطر و آرایش، زمینه و قرینه ای برطهارت وصفای دل می گردد. عارف شبستری می گوید:
موانع چون در این عالم چهار است
طهارت کردن از وی هم چهار است
نخستین، پاکی از احداث و انجاس
دوم از معصیت وز شرّ وسواس
سیم پاکی زاخلاق ذمیمه است
که با او آدمی همچون بهیمه است
چهارم پاکی سرّ است از غیر که اینجا منتهی می گرددش سیر
هر آن کو کرد حاصل این طهارات شود بی شک سزاوار مناجات
2 . حفظ ادب در رفتار و گفتار؛
زبان دعا زبان ادب و نیاز و درماندگی و زبان بنده ی مستمند بر درگاه خداوند غنیّ و حکیم و قدرتمند است. او با آرامش و آرامی و حیا و فروتنی و آهنگی پر از نیاز و با سوز و گداز خواسته های خود را می شمرد. تکلف و تصنّع و قافیه پردازی در مقامی است که انسان در بند تظاهر و خودنمایی باشد. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «سه خصلت در انسان باعث زیادتی خیر می گردد: فروتنی باعث سربلندی و عظمت، بندگی و ذلت در برابر خداوند باعث افزایش عزت و عفت نفس باعث افزایش بی نیازی می گردد.» [1]
3. انتخاب زمان مناسب؛ وگزینش مکان مناسب؛ غنیمت شماری بعضی از حالات؛
گرچه برای افاضه ی تفضلات الهی و عطایای آسمانی هیچ لحظه ای با لحظه ی دیگر فرق ندارد، امّا برخی از ساعات و دقایق و روزها برای بندگان یادآور خاطرات و حوادث و تجلیاتی است که در آمادگی و تلطیف روح آنان تأثیر به سزا دارد. به همین منظور در بعضی احادیث آمده است که حضرت یعقوب استغفار برای فرزند انش را به شب جمعه مؤکول نمود و تأکید احادیث بر دعای شب های قدر و نیمه ی شعبان و عید فطر و قربان و روز عرفه و نیز به هنگام ریزش باران و ورزش باد و زوال ظهر و غروب خورشید و چکیدن اولین قطره از خون شهید و همچنین پس از طلوع فجر تا طلوع خورشید، برای آن است که در این لحظات درهای آسمان و بهشت به روی بندگان باز است. مکان ها نیز به دلیل ارتباطی که با برخی حوادث و اشخاص یافته اند، امتیاز و تشخص می یابند و به همین سبب دعا در بعضی از مکان ها با بعض دیگر تفاوت دارد. مانند سرزمین عرفات و منطقه ی حرم در مکه. حضرت امام رضا علیه السلام می فرماید: «کسی براین کوه ها دعایی نمی کند؛ مگر این که به اجابت می رسد، برای مؤمنان در آخرت و برای دیگران در دنیا.» [2]
لذت دعا و مناجات با خدا
یکی از ویژگی های انسان، نیاز به لذت است؛ هم جسم او لذت طلب است و هم روحش. با این تفاوت که لذت جسمی همگانی است و زود درک می شود، ولی لذت روحی ـ معنوی چنین نیست و همه کس از آن بهره مند نخواهد بود، بلکه شرایط و مقدمه هایی دارد که اگر رعایت شود و مدتی استمرار یابد اندک اندک به دست می آید و اگر حاصل شد، به یقین، با هیچ لذت مادی نمی توان آن را مقایسه کرد .
در حدیث قدسی آمده است که خداوند عزوجل فرمود: «اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنی؛ من هم نشین کسی هستم که مرا یاد کند.» اگر هم نشینی با خداوند ستایش شونده را درک کنیم، لذتی می بریم که آیا هیچ لذت جسمی را با این لذت روحی یارای مقایسه هست؟ بقول فیض کاشانی:
برون رفتند از خود تا که دریابند دلبر را تو در کنج قفس منزلگه عنقا نمی دانی
فرق میان لذت جسمی و روحی، همانند تفاوت میان حیوان و انسان است. یکی از عرفا فرموده است: اگر شاهان و شاه زادگان می دانستند چه لذتی در مناجات است، تاج و تخت را کنار می گذاشتند و به مناجات روی می آوردند .
هر که را ذوق دین پدید آید شهد دنیاش کی لذیذ آید
دعا وسیله تکامل روح و رسیدن به بهجت معنوی است که کم کم انسان را به عشق حق می رساند و او را چون قطره ای، در دریا محو می کند .
دل به عشق خدای یکتا ده قطره ای را رهی به دریا دِه
تا نماند ز عاشقان اثری خاک مجنون به آب لیلا دِه
پس بیاییم و دعا را فقط وسیله یی برای رفع حوایج مادی ننگریم تا از لذت های معنوی آن نیز بهره مند گردیم.
نقل کرده اند: امام سجاد علیه السلام از سر شب تا سحرگاه به عبادت می پرداخت، آن گاه رو به آسمان می کرد و با صدای بلند گریه و مناجات می کرد و می گفت: وای بر من! هر چه از عمرم می گذرد، گناهانم زیاد می شود و توبه نمی کنم. آیا وقت آن نرسیده است که از پروردگارم حیا کنم؟ و گاهی نیز به خدا عرض می کرد:
«خدایا! آیا واقعا مرا به خاطر گناهانم می سوزانی؟ پس امید و محبتم به تو چه می شود؟ خدایا! چنان از فرمانت سرپیچی می کنیم که گویا نمی بینی! و چنان حلم می ورزی که گویا کسی تو را معصیت نکرده! خدایا! چنان به مردم نیکی می نمایی که گویا محتاج آنهایی، در حالی که تو سَرورِ بی نیازی»
هر که با تو آشنا شد از جهان بیگانه گردد
ترک خان و مان بگوید دست از جان هم بشوید
هر که او روی تو بیند بر تو کی غیری گزیند
جز حدیث تو نگوید جز وصال تو نجوید
یکی از بزرگان می گفت (چه نکته خوبی!) ما همیشه وقتی دعا می کنیم به خدا می گوییم خدایا به ما بده، هیچ وقت دعا نمی کنیم خدایا از ما بگیر، در صورتی که ما به این دعا بیشتر احتیاج داریم؛ ما به آن چیزهایی که خدا باید از ما بگیرد بیشتر احتیاج داریم تا آن چیزهایی که بخواهد به ما بدهد. تا اینهایی که از ما باید بگیرد از ما نگیرد هیچ چیز قابل دادن نیست. ما باید بگوییم خدایا این حب جاه و مال را از ما بگیر، این حسادتها را از ما بگیر، این کینه ها و عقده ها را از ما بگیر، این کدورتهای قلبی را از ما بگیر، این پرده ها را از جلو چشم ما بردار؛ این غلها، این غشها، این حقدها، این ضغنها، این شکها، این شرکها، این کبرها، این حسدها را از ما بگیر. به این «بگیر»ها بیشتر احتیاج داریم تا به اینکه چه را به ما بده.
آخر تو چه هستی؟ اول حساب کن که چه هستی و چه داری، چه را طلب می کنی و برای کجا طلب می کنی؟ گفت: «آئینه شو، جمال پری طلعتان طلب»، اول آنچه باید از تو بگیرند آنها را بیرون بریز، آنگاه بگو بده. آن وقت است که دعای تو مستجاب می شود و «بده»ها به اجابت مقرون می شوند.
نکته دیگر که درسی است که امام علی علیه السلام می دهد این است (روحش را عوض می کنم و جمله اش را بعد ترجمه می کنم): هیچ وقت چیزی را بر خدا حتم نکنید، یعنی نگویید خدایا فلان چیز را به هر حال من می خواهم، من کار ندارم حکمت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست، ادب عبودیت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست.
ادب عبودیت اقتضا می کند که انسان از خدا بخواهد. آن کسی که از خدا چیز نمی خواهد او در مقابل خدا انانیت به خرج می دهد. عبودیت اقتضا می کند که انسان همیشه از خداوند چیز بخواهد و وقتی که انسان از خدا چیز می خواهد اول این را باید بخواهد: خدایا این قلب من را هدایت کن که از تو آن چیزی را بخواهد که حکمت و مصلحت است و الا من خیلی اوقات گمراه می شوم، چیزهایی برای خود می خواهم که نباید بخواهم و چه دعای بزرگی است!
در نهج البلاغه خطبه 227 می فرماید: خدایا اگر از مطلوب واقعی خودم کور شدم، چشمهایم آن مطلوبهای واقعی خودم را ندید و چیزهایی را دید که اصلا نباید من به اینها توجه کنم، خدایا اولین دعای من این است که با آن لطف و کرم خودت دست به قلب من بینداز و دل مرا هدایت کن که بفهمم چه بخواهم، مرا به مصالح خودم راهنمایی کن. این قلب من را بگیر و به سوی رشدش و آنچه که صلاح و هدایت و راهش است راهنمایی بفرما.از کرم تو و از لطف عمیم تو اینها عجیب و چیز تازه ای نیست؛ یعنی تو چقدر لطف داری که بسیاری از اوقات اصلا قلب من را خودت هدایت کرده ای که من چه از تو بخواهم، اینها هم جزء لطفهای توست.
در دعای رجب می خوانیم: «یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر؛ ای خدایی که برای رسیدن به هر چیزی به او امیدوارم و از خشم او در برابر هر بدی در امانم» تا آنجا که می گوییم: «یا من یعطی الکثیر بالقلیل» ای خدایی که رحمت و نعمت بسیار را می دهی در مقابل عمل کم. «یا من یعطی من سئله ای» خدایی که عنایت می کنی به هر که از تو بخواهد ولو عملی هو نداشته باشد؛ معاوضه عمل هم نیست. «یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه» ای خدایی که اعطا می کنی و رحمت می کنی به بنده ای که حتی از تو نخواسته و تو را نمی شناسد. «تحننا منه و رحمة» از بس تو به بندگان خودت لطف و تحنن و رأفت و رحمت داری!
یکی از شرایط دعا – که شرایط زیاد دارد – همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بی منتهاست و اینکه انسان هر اندازه عاصی و گنهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بازگشت کننده و مقر به معصیت و بنده ای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از در خانه خودش دور کند.
همه ی موجودات به تناسب استعداد و فراخور حال خود از عطایای الهی بهره مند می شوند و هیچ موجودی از سفره ی رحمت و کرامت بی نصیب نمی ماند .عده ای با زبان استعداد نیازهای خود را بازگو می نمایند و عده ای نیز با زبان حال راز درون ابراز می نمایند و گروهی دیگر با زبان سر به آداب عبودیت می پردازند و در استجابت این دعاها، خواسته های استعدادی بر همه مقدم است، زیرا خدای متعال در آن مقام آن چه را که اصلح به حال کل نظام است؛ عطا می کند، نه آن چه را که مصلحت یک فرد اقتضا کند. و پس از زبان استعداد، زبان حال مقدم بر زبان مقال است و بسیار کم اتفاق افتد که خواسته های زبانی بی همراهی حال و استعداد به استجابت رسد. به همین خاطر آشنایان راه برای تحصیل این ارتباط، آداب بسیاری توصیه نموده اند، باشد که با نگارش برخی از آن آداب بر این صفحات سپید، لوح صافی دل نیز نقش پذیرد و برای دریافت عطایای جمال نامتناهی قابلیت یابد.
آداب دعا:
زمینه سازی برای دعا؛
ایجاد آمادگی روحی و بستر سازی معنوی ازآداب بسیارضروری دعا می باشد که اتفاقاً عنایت کمتری به آن می گردد. این مقدمات را می توان در دو بعد سلبی و ایجابی دسته بندی نمود. بخشی برای تطهیر دل و جان و بخش دیگر برای فضاسازی روح و روان.
الف: طهارت روح (مقدمات سلبی)
1 . دوری از ریا و خودنمایی؛
2. دوری از گناه و نافرمانی؛
3. پرهیز از عجب و خودپسندی؛
4 . ترک لقمه ی حرام؛
در حدیث قدسی خدای متعال می فرماید: «از تو درخواست و از من اجابت آن. زیرا دعای هیچ درخواست کننده ای از من دور نمی ماند، مگر دعای حرام خوار.» و پیامبر می فرماید: «هر که دوست دارد دعایش مستجاب شود، کسب و کار و خوراکش را پاکیزه نماید.» و به کسی که می گفت: دوست دارم دعایم به اجابت برسد، فرمود: «خوراکت را پاکیزه نما و لقمه ی حرام نخور.» و در خطابات خداوند به حضرت عیسی(ع) آمده است که به مردم بگو: «ناخن خود را از کسب حرام کوتاه کنید به مال مردم چنگ میندازید و گوش های خود را از شنیدن ناسزا و دشنام کر نمایید و دل به من بسپارید ... و جز با چشمانی شرم آگین و دل هایی پاک و دستانی نیالوده به خانه ی من پای مگذارید.» به آنان بگو: «من دعای کسی را که حق یکی از مخلوقاتم بر عهده ی او باشد، استجابت نمی کنم.» [1]
5 . پرهیز از خواسته های نامشروع؛
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ای دعا کننده! آنچه نشدنی است و آنچه که حلال نیست، درخواست مکن.» برخی از مفسران در تفسیر جمله ی: (إن اللّه لایحبّ المعتَدین)، که پس از فرمان: (اُدعوا ربّکم تضرُّعاً وخفیَةً) آمده است، گفته اند: به معنای آن است که دعا کننده نباید از حد خارج شده، خواسته ای فراتر از مقام خود را بطلبد و یا انتظار آن را داشته باشد که خداوند به خاطر او تمامی قوانین تکوینی و تشریعی خود را باطل نماید و درهم بریزد. خواسته های حرام و بی ادبانه و نفرین علیه اقوام و خویشان.
یاد ده ما را سخنهاى دقیق که ترا رحم آورد آن اى رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنى از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحى تو اى تو سلطان سخن
کیمیا دارى که تبدیلش کنى گر چه جوى خون بود نیلش کنى
این چنین میناگریها کار تست این چنین اکسیرها اسرار تست
آب را و خاک را بر هم زدى ز آب و گل نقش تن آدم زدى
نسبتش دادى و جفت و خال و عم با هزار اندیشه و شادى و غم
باز بعضى را رهایى دادهاى زین غم و شادى جدایى دادهاى[1]
تعریف دعا
کلمه دعا و مشتقاتش که حدوداً بیش از 200 بار در آیات قرآن کریم بکار رفته است. از ریشه «دَعَوَ» و به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهی مطلق خواندن از آن منظور است.
دعا در لغت به معنی صدا زدن و به یاری طلبیدن و در اصطلاح اهل شرع، گفتوگو کردن با حق تعالی، به نحو طلب حاجت و درخواست حل مشکلات از درگاه او و یا به نحو مناجات و یاد صفات جلال و جمال ذات اقدس اوست.
از عواملی که سبب ارتقای ارزش و شأن روزه میشود، پرداختن به دعا و نیایش در ماه مبارک رمضان است. پیامبر(ص) در خطبه معروف خود که در آستانه ماه مبارک رمضان ایراد کردند این چنین فرمودند: «... و دعائکم فیه مستجاب».
تردیدی نیست که دعا و نیایش، آدمی را از چنگال افسردگی و اضطراب روحی نجات میبخشد، همچنانکه باعث پیشگیری و غلبه آن دو بر فضای جان است.
مهاتماگاندی، رهبر فقید هند میگفت: «اگر دعا نمیکردم [اهل دعا نبودم] مدتها پیش دیوانه میشدم.»
الکسیس کارل، برنده جایزه نوبل، در کتاب نیایش مینویسد: همان طور که آدمی به آب و غذا احتیاج دارد، به دعا و نیایش نیز نیازمند است.
یکی از دستاویزهایی که انسان به آن دسترسی دارد و به کمک آن میتواند به سعادت دنیوی و اخروی نایل شود و از «امدادهای غیبی» برخوردار گردد، «دعا» و «نیایش» است. براساس مصالح و الطاف الهی چنین مقرر شده که در مواردی بشر، از امدادهای غیبی برخوردار شود و یکی از طرق تجلی امدادهای غیبی دعا است. دعا، کلید است؛ کلید استفاده از امدادهای غیبی، اما برای اینکه انسان در این زمینه به افراط و تفریط نگراید و راههای فوق (توانمندیهای جسمی، فکری و معنوی، حواس ظاهری، حس و تجربه، عقل و حکمت، دین و مکتب انبیا) را نادیده نگیرد، امدادهای غیبی و دعا به گونهای مشروط در اختیار وی قرار داده شده تا گمان نکند که اگر تنها در گوشهای دست به دعا بردارد، کار تمام است. خیر، استجابت دعا، شروطی دارد که بدون آنها، حاصل نمیشود.
قرآن کریم و احادیث متواتره، مسلمین را به دعا امر نموده و نیکو بودن این عمل و اجابت دعا از سوی خدای مهربان در بین مسلمین امری ضروری تلقی میشود.
خدای بزرگ در قرآن کریم نتیجه رویگردانی از دعا را دخول در آتش دانسته و از انسانها خواسته است که به درگاهش پناه برند و از او درخواست و مسئلت داشته باشند تا بدین طریق به آرزوها و اهداف خود برسند:«و قال رَبُّکُمُ ادْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الذینَ یَسْتَکْبِرونَ عَنْ عبادی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّم و آخرین.» (مؤمن/60).
«پروردگار شما فرموده است بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من سرکشی میکنند، زود باشد که به حالت ذلت و خواری به دوزخ داخل شوند.»
مولای متقیان علی(ع) که فردی بسیار دعاکننده بود و به ایشان «دعّا» میگفتند (وَ کانَ امیرالمؤمنینَ رَجُلاً دَعّاءً) میفرماید:«محبوبترین کارها نزد خدا در روی زمین دعاست.»
بنابراین دعا از بهترین عبادتها و دارای دو جنبه اصالت و مقدمیت است. بدین معنی که ذاتاً مانند نماز و روزه دارای اجر و پاداش نیک و سبب وسیله گشایش گرههای بسته زندگی و حل مشکلات امور به الهام خداوند و یاری او و سبب برآمدن حاجات دنیا و آخرت است. پس شایسته است هر مسلمان و بلکه هر انسانی دایماً رو به سوی خدا داشته باشد و دل به اجابت دعا بندد و از رحمت اهلی مأیوس نگردد: «و از رحمت الهی مأیوس نشوید، همانا کسی جز اهل کفر از رحمت الهی مأیوس نگردد.» (یوسف/78)
امام هشتم(ع) فرمود: «خود را به اسلحه پیامبران مجهز کنید.» پرسیدند که اسلحه پیامبران کدام است؟ پاسخ داد: «دعا و درخواست از خدا»8
در حدیث آمده است: «دعا مغز عبادت است. [هشدار خدا] خداوند در قرآن به انسان دستورهای زیادی داده است و از جمله وی را به دعا و درخواست کردن از خدا امر نموده است،این تنها دستوری است که هشدار به همراه دارد: «انَّ الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنّم و آخرین» آنان که از دعا و عبادت من، اعراض و سرکشی کنند، با ذلت و خواری داخل دوزخ شوند.
آداب حضور در ضیافت الهی
در زندگی دنیا اگر روزی، انسان به میهمانی، دعوت شود، دعوت شدگان با توجه به مقام و موقعیت صاحب خانه و میزبان و با درنظر داشتن میهمانان دیگر، خود را برای شرکت در میهمانی، آماده می کنند، اگر صاحب خانه و میزبان، شخصیت معتبر اجتماعی داشته باشد، میهمانان با وقار، هیئت و هیبت خاصی، وارد مجلس شده و در طول جلسه و جریان میهمانی نیز باتوجه به شخصیت میزبان و بزرگان دیگری که در جلسه حضور دارند، در نشست و برخاست، غذا خوردن و صحبت کردن، دقت به خرج می دهند تا با حرکات اضافی، صحبت های بی مورد و... باعث مضحکه دیگران قرار نگیرند.
حال سؤال این است که در ضیافت و میهمانی بی سابقه، مجلل و پر شکوه ماه مبارک رمضان، میهمانان، با چه شرایطی وارد این بزم الهی شوند و چه ویژگی هایی را باید رعایت کنند تا بتوانند استفاده و لذت کافی برده، نتیجه مورد انتظار را به دست آوردند؟
در جملات و کلماتی که از حضرت رسول(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده است، ویژگی میهمانان الهی، بیان شده است که به چند مورد آن، اشاره می شود:
پیامبر(ص) خطاب به جابر می فرماید: «ای جابر! در ماه رمضان، هر کسی، روز آن را روزه بدارد و جزئی از شبش را به عبادت بپردازد، و شکم و شرمگاه خویش را، پاک نگه دارد، و زبانش را حفظ کند، همان طوری که از این ماه، خارج می شود از گناهان خویش خارج می شود. جابر عرض کرد: ای رسول خدا! این حدیث، چه زیباست! رسول خدا فرمود: و رعایت شروط آن، چه سخت است!» (کافی/4/78)
در حدیث دیگری می خوانیم: «رسول خدا(ص) مطلع شد زنی با زبان روزه، به خدمتکار خود، دشنام داده است، رسول خدا(ص) او را دعوت کرد و غذائی پیش او گذاشت، آن زن گفت: من روزه هستم. رسول خدا(ص) فرمود: چگونه روزه هستی که کنیزت را دشنام می دهی؟ روزه فقط خودداری از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه خداوند آن را علاوه بر این دو، مانع کارها و سخنان زشت که روزه را بی اثر می کند، قرار داده است، وه که چه اندک هستند روزه داران و چه بسیارند کسانی که گرسنگی می کشند.» (همان/78) در جای دیگر می فرماید: «خدای عزوجل می فرماید: «کسی که جوارح و اندام خود را از حرام های من، روزه ندارد؛ چه حاجت که به خاطر من از خوردن و آشامیدن خودداری ورزد.» (الفردوس/5/242) حضرت زهرا(س) می فرماید: «اگر روزه دار، زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را، نگه ندارد، روزه به چه کار او می آید.» (مستدرک الوسائل7/663)
از امام صادق(ع) نقل شده است: «هرگاه روزه گرفتی، گوش و چشمت را از حرام، روزه بدار و همه اعضا و اندامت را از زشتی و پرگویی و اذیت کردن خدمتکارت باز دار. باید وقار روزه در تو باشد، تا می توانی، خاموش باش، مگر از ذکر خدا، و روزی که روزه داری با روزی که روزه نداری، یکسان نباشد، از خندیدن با صدای بلند، دوری کن؛ زیرا خداوند این کارها را دشمن داند.» (بحار/93/292) در جای دیگر می فرماید: «هرگاه روزه گرفتی، باید گوش و چشم و مو و پوستت نیز روزه داشته باشد. آن حضرت اعضای دیگری را نیز برشمرد و فرمود: روزی که روزه داری با روزی که روزه نداری، یکسان نباشد.» (کافی/4/78)
امام سجاد(ع) در دعای خود، هنگام حلول ماه مبارک رمضان، این گونه مناجات می کند: «به وسیله روزه این ماه، یاریمان ده؛ تا اندام خود را، از معاصی تو، نگه داریم و آن ها را به اعمالی واداریم که خشنودی تو را فراهم می آورد، تا با گوش هایمان، سخنان بیهوده نشنویم و با چشمانمان به دیدن چیزهای لهو نشتابیم و دستانمان را به سوی حرام، نگشاییم و با پاهایمان به سوی آنچه منع شده، ره نسپاریم و با شکم هایمان، جز آنچه را، تو حلال کرده ای، در خود جای ندهیم و زبان هایمان، جز به آنچه، تو خبر داده ای و بیان فرموده ای، گویا نشود، و رنج نکشیم، جز برای آنچه به پاداش تو، نزدیک می کند و به جا نیاوریم، مگر چیزی را که از کیفر تو، نگه می دارد.» (صحیفه سجادیه/دعای 44)
ماه مبارک رمضان علاوه بر این که ماه عبودیت و بندگی، و ماه غفران و رحمت الهی است، از جهات دیگر نیز حائز اهمیت است:
1) ماه نزول قرآن
اولین ویژگی و امتیاز ماه مبارک رمضان، نزول قرآن کریم بر قلب نازنین پیامبر خدا(ص) برای نجات و هدایت انسان ها در این ماه پربرکت است چنانکه خدای سبحان می فرماید: «ماه رمضان، ماهی است که قرآن به عنوان راهنمایی مردم و نشانه های هدایت و فرق میان حق و باطل در آن، نازل شده است.» (بقره/185) در آیه دیگر می فرماید: «ما قرآن را در شب مبارک فرو فرستادیم.»(دخان/2)
2) شب قدر و تعیین سرنوشت
دومین ویژگی که باعث فضیلت ماه مبارک رمضان شده است، قرارگرفتن شب قدر و تعیین سرنوشت، در این ماه نورانی است. چنانکه در سوره قدر می خوانیم: «ما آن ]قرآن[ را، در شب قدر، نازل کردیم. و تو، چه می دانی شب قدر چیست؟ شب قدر ]در مقام و مرتبه[ از هزار ماه، بهتر و بالاتر است. ظاهراً مراد از قدر، تقدیر و تعیین و اندازه گیری است، خدای تعالی در آن شب، حوادث یکسال ]از آن شب تا شب قدر سال آینده[ را تقدیر می نماید، زنگی و مرگ، رزق ، سعادت و شقاوت و چیزهایی از این قبیل را مقدر می سازد. (تفسیر المیزان ذیل آیه)
امام باقر (ع) در جواب سؤال از معنای آیه «انا انزلناه فی لیله مبارکه » می فرماید: «شب قدر که همه ساله در ماه رمضان در دهه آخرش، تجدید می شود، شبی است که قرآن، جز در آن شب، نازل نشده، و آن شبی است که خدای تعالی درباره اش فرموده: «فیها یفرق کل امر حکیم» در آن شب، هر حادثه ای که باید در طول آن سال، واقع گردد، تقدیر می شود، چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه معصیت، و چه فرزندی که قرار است متولد شود، و یا اجلی که بناست فرا رسد، و یا رزقی که قرار است (تنگ و یا وسیع) برسد، پس آنچه در این شب، مقدر شود، و قضایش رانده شود، قضایی حتمی است، ولی در عین حال، مشیت خدای تعالی در آنها محفوظ است.» (کافی /4/751)
منظور امام از این که فرمود: «ولی در عین حال مشیت خدای تعالی در آن ها محفوظ است» این است که قدرت خداوند همیشه مطلق است، او هر زمان، هر کاری را بخواهد در توانش هست، هر چند قبلا خلاف آن را حتمی کرده باشد، و خلاصه حتمی کردن یک امر، قدرت مطلقه خداوند را مقید نمی کند، او می تواند قضای حتمی خود را نقض نماید هر چند که هیچ وقت چنین کاری را نمی کند.
حضرت موسی (ع) در مناجات با خدای سبحان، می فرماید: «خداوندا! می خواهم به تو نزدیک شوم، فرمود: قرب من، برای کسی است که شب قدر، بیدار شود. گفت: خداوندا! رحمتت را می خواهم، فرمود: رحمتم برای کسی است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند. گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تومی خواهم، فرمود: جواز صراط برای کسی است که در شب قدر، صدقه ای بدهد. گفت: خداوندا! از درختان بهشت و از میوه هایش می خواهم، فرمود: آن ها برای کسی است که در شب قدر، تسبیح کند. گفت: خداوندا! رهایی از جهنم را می خواهم، فرمود: رهایی از جهنم برای کسی است که در شب قدر،استغفارکند. گفت: خداوندا! خشنودی تو را می خواهم، فرمود: خشنودی من برای کسی است که درشب قدر، دو رکعت نماز بگذارد.» (مستدرک الوسائل نوری 7/754)
3) نزول ملائکه و روح
سومین ویژگی ماه مبارک رمضان، نزول ملائکه و روح درشب قدر و ماه مبارک رمضان است.
«فرشتگان و روح درآن شب به اذن پروردگارشان برای ]تقدیر[ هرکاری نازل می شوند، شبی است پر از سلامت ] و برکت ورحمت[ تا طلوع صبح.» (قدر 4و5)
ابن عباس از رسول خدا (ص) روایات کرده است که فرمود:«وقتی شب قدر می شود، ملائکه ای که ساکن درسدره المنتهی هستند و جبرئیل، یکی از ایشان است، نازل می شوند، درحالی که جبرئیل به اتفاق سایر سکان نامبرده، پرچم هایی را، به همراه دارند، یک پرچم، بالای قبر من، و یکی بربالای بیت المقدس، و پرچمی درمسجد الحرام و پرچمی برطورسینا، نصب می کنند، و هیچ مؤمن و مؤمنه ای در این نقاط نمی ماند مگر آن که جبرئیل به او سلام می کند، مگر کسی که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد.» (تأویل الآیات الظاهره، استرآبادی، ص 790)
4-میهمانی و ضیافت الهی
نزول قرآن، وقوع شب قدر، نزول ملائکه و روح، تقدیر سرنوشت و... هرکدام مائده های آسمانی و غذاهای معنوی است و سبب شده ماه مبارک رمضان، به عنوان ماه ضیافت و میهمانی الهی، نامگذاری شود، لذا پیامبر اکرم(ص) در آستانه ماه مبارک رمضان، این گونه می فرماید:«ای مردم! ماه با برکت و رحمت و آمرزش، به شما روی آورده است، این ماه، نزد خدا بهترین ماه است و روزهایش، بهترین روزها و شب هایش، بهترین شب ها، و ساعاتش بهترین ساعات. دراین ماه، شما به میهمانی خدا، دعوت شده اید و در زمزه بهره مندان از کرامت خداوند، قرارگرفته اید. دراین ماه نفس های شما، تسبیح خداست، و خواب شما، عبادت است و اعمال شما، پذیرفته، و دعایتان به اجابت می رسد....»(المصباح کفعمی/ص 336)
امام صادق (ع) نیز به فرزندانش این گونه سفارش می نماید:«جان های خود را به تلاش و کوشش وادارید؛ زیرا در این ماه، روزی ها قسمت و اجل ها نوشته می شود و در آن، نام میهمانان خدا که بر او، وارد می شوند، نوشته می گردد و درآن، شبی است که عبادت در آن، از عبادت هزار ماه بهتر است.» (بحار/93/573)
با توجه به بیانات پیامبر (ص)، ماه مبارک رمضان ماه ضیافت و میهمانی است، در این ضیافت پرشکوه و بی نظیر، صاحب خانه و میزبان، پروردگار جهان و میهمانان، بندگان فقیر و محتاج خدای سبحان، هستند و غذاهای لذت بخش این سفره رنگین و منحصر به فرد مائده های آسمانی: روزه داری وچشم پوشی از لذائذ دنیوی، تلاوت قرآن، احیاء و شب زنده داری، دعا و نیایش، طلب غفران و رحمت الهی و... است و ثمره ای که انتظار می رود از این میهمانی پرشکوه و بی سابقه، عاید حال میهمانان شود، تقوای الهی است چنانکه خدا سبحان می فرماید:
«ای افرادی که ایمان آورده اید، روزه بر شما نوشته شد، آن چنان که بر کسانی که قبل از شما بود، نوشته شده بود، باشد که پرهیزگار شوید.»(بقره/381)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |