اگر هوست را پیروی کنی، کر و کورت می سازد و فرجامت را تباه و تو رانابود می کند . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
قصه بازرگان وطوطی(20)
شنبه 92 آذر 2 , ساعت 7:52 صبح  

قدرت اولیا و معنى خلق به همّت،

(1680)اولیا را هست قدرت از اله

 

تیره جَسته، باز آرندش ز راه

(1681) بسته درهاى موالید از سبب            

 

چون پشیمان شد ولى ز آن دست رب‏

(1682) گفته ناگفته کند از فتح باب               

 

تا از آن نه سیخ سوزد نه کباب‏

(1683) از همه دلها که آن نکته شنید            

 

آن سخن را کرد محو و ناپدید

(1684) گرت برهان باید و حجت مِها              

 

باز خوان مِن آیةٍٍٍ او نُنسِها

(1685) آیت انسوکم ذکرى بخوان                   

 

قدرت نسیان نهادنشان بدان‏

(1686) چون به تذکیر و به نسیان قادرند         

 

بر همه دلهاى خلقان قاهرند

(1687) چون به نسیان بست او راه نظر           

 

کار نتوان کرد ور باشد هنر

(1688) خِلتُمُ سُخریهً اهلَ السُمُوّ                    

 

از نُبى خوانید تا انسوکُمُ‏

 

اولیا را هست قدرت از اله،تیره جسته، باز آرندش ز راه: مولانا براین باور است که اولیای حق قدرتشان تجلی قدرت حق است و به همین دلیل کارهایی از آنها ساخته است که بر طبق موازین این جهانی، ناممکن به شمار می‌آید. آنها با قدرت الهی حتی تیر رها شده از کمان را هم می‌توانند برگردانند.

استاد فروزانفر درتشریح این موضوع مهم، وتفسیر این ابیات می فرماید: بعقیده‏ى صوفیه، اولیا تصرف و قدرتى مانند حق تعالى دارند و بحکم این قدرت در باطن مریدان و در امور خارجى تصرف مى‏کنند، کرامات و خوارق عادت به نیروى همین تصرف بر دست آنها جارى مى‏شود، این تصرف را«خلق بهمت» مى‏نامند.

همت و حضور در معنى بهم نزدیک است و توجیه این تاثیر به یکى از دو صورت امکان دارد: یکى آن که عارف در حال حضور بحق و فناء از خود چنان مى‏شود که هر چه بخواهد بقدرت خدا بر دست او جارى مى‏گردد، پس کار، کار خداست و عارف محل ظهور فعل اوست. دوم آنست که موجودات بحسب ترتیب در هر یک از مراتب که آنها را «حضرات خمس» مى‏گویند هستیى مناسب آن حضرت دارند، این حضرات یا مراتب عبارتست از: ذات حق، عالم عقول، عالم ارواح، عالم مثال، عالم حس. این حضرات بحسب نزول مرتب مى‏شوند چنان که هر گاه چیزى در مرتبه‏ى بالاتر پدید آمد اثر آن در مرتبه‏ى فرودین انعکاس مى‏یابد و بنا بر این، ممکن است که عارف و ولى کامل امرى را که در یکى ازین حضرات وجود یافته و هنوز بعالم حس نرسیده است، بقوت همت بجهان محسوس بکشاند و صورت حسى بدو بخشد چنان که هر کس مى‏تواند بقدرت خیال هر چه خواهد در متخیله خود پدید آرد براى آن که خیال قوه‏اى است که در آن نمودارى از خلاقیت انسانى مى‏توان دید و بدین تمهید، صوفیه مى‏گویند که هر گاه این نیروى آفرینش گر، فعالیت تمام تر حاصل کند و یا بسبب فناى از اوصاف بشرى بقدرت بى‏کران الهى پیوسته گردد در آن حالت انسان کامل مى‏تواند که در خارج نیز تصرف کند بقرینه‏ى آن که مبدا خالقیت که خیال است در وجود او تعبیه شده است. ظاهرا مولانا درین مورد، قوت تصرف پیر را در باطن مریدان بیان مى‏کند بدین گونه که او قادر است که اثر فعلى یا کلامى را از درون مرید بزداید و محو کند و صورت ذهنى او را مبدل سازد و بجاى آن چه محو مى‏کند نقش دیگر بنگارد و گاهى عالمى را عامى و امى محض کند و بر عکس، جاهلى را داناى اسرار نماید بى‏آن که جهدى و طلبى بکار برده باشد، این تصرف نوعى از نسخ است. نسخ عبارتست از رفع حکمى متداول و مشروع، و چنان بنظر مى‏رسد که مولانا این حکم را اعم از احکام شرعى یا احوال باطنى که احکام قلب است فرض نموده و بهمین جهت آیه‏ى نسخ را شاهد آورده است

مولانا از این دو آیه‏ى کریمه (ما ننسخ من آیة، و انسوکم ذکری) که یکى دلالت دارد بر تصرف حق از جهت نسبت نسیان و نسخ بدو و دومى اشاره است بقدرت بندگان خاص خدا بر اینکه فراموشى بر ضمیرها بگمارند، نتیجه مى‏گیرد که قدرت اولیا مانند قدرت حق تعالى است و دست ولى کامل دست خداست و او مى‏تواند جریان قضا را تغییر دهد و در باطنها تصرف کند ولى عموم مفسرین گفته‏اند که نسبت نسیان به بعضى از فقراى مسلمین از آن جهت است که کافران بسبب اشتغال به استهزاء آنان از یاد حق غافل شدند پس آنها سبب نسیان بودند و نسبت فعل «انسوکم» از باب اسناد فعل است به سبب الا آن که در تفسیر نیشابورى توجیه این آیه نزدیک است بگفته‏ى مولانا، او آیه را چنین تاویل مى‏کند: حتى انسوکم به هممهم و بید الرد ذکرى. (تا آنها به نیروى همت و دست رد یاد مرا از ضمیر شما ستردند)[1]

نه سیخ سوزد و نه کباب: مثلى است مشهور که امروز هم استعمال مى‏شود و مفادش اینست: بضرر هیچ یک از دو تن نباشد یا غرامت میان هر دو برابر و مساوى تقسیم شود.

فتح باب: یعنی گشودن در، ودراصطلاح گشایشی است که حق در کارسالک پدید می آورد ودر نتیجه نا ممکن به ممکن تبدیل می شود.

تذکیر: با یاد آوردن، یاد آورى، پند دادن، در اینجا معنى اول مقصود است.

. مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها: اشاره است به آیه‏ى کریمه: ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اَللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ (هر آیه را که نسخ کنیم و یا بفراموشى سپاریم بهتر از آن یا مثل آن را مى‏آوریم.آیا نمى‏دانید که خداوند بهر چیزى توانا است.)[2] این آیه را فقها و مفسرین دلیلى بر جواز نسخ احکام شرعى بوسیله‏ى انبیا مى‏گیرند، صوفیه این حق را براى اولیا در موارد خاص قائل هستند و آن را «نسخ جزئى» مى‏نامند.[3]

انسوکم ذکرى: برگرفته است از آیه‏ى شریفه: فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی (شما اى کافران بندگان مرا به افسوس گرفتید و ریشخند کردید تا بسبب آن از یاد من غافل شدید.)[4]

 سمو=سُمُوّ :یعنی بلندی وتعالی.

نُبی: یعنی قرآن



[1]   - تفسیر نیشابورى، طبع ایران، ج 3، در ذیل همین آیه. حسن بن محمد نیشابورى مولف کتاب مذکور از علماء قرن نهم است و تفسیر خود را در حدود سال (850) با تمام رسانیده است و محتملست که این تاویل را از مثنوى گرفته باشد. و براى همت و تاثیر آن، فصوص الحکم، طبع بیروت، ص 89- 88، حواشى دکتر عفیفى بر آن کتاب ص 82- 78. مراجعه نمائید

 

[2]   - البقرة آیه‏ى 106.

[3]   - بیان السعادة، طبع ایران، ج 1، ص 73.

[4]   - المؤمنون، آیه‏ى 110.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 431 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402057 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]