حکمت، روشنی هر دل است . [عیسی علیه السلام]
عرشیات
داستان پیرچنگی(24)
چهارشنبه 92 دی 11 , ساعت 9:53 صبح  

آواز مردان حق فنا نمى‏پذیرد و صور اسرافیل نمودارى از آن است،

 

( 2089)خود کدامین خوش که او ناخوش نشد؟

 

یا کدامین سقف کان مفرش نشد؟

( 2090)غیر آواز عزیزان در صُدور

 

که بود از عکس ِدمشان نفخ صور

( 2091)اندرونی کاندرون‌ها مست از اوست

 

نیستی کین هست‌ها مان هست از اوست

( 2092)کهربای فکر و هر اواز او

 

لذّت الهام و وحی و راز او

مفرش: نوعى از فرش و گستردنى شبیه توشک، قالیچه یا زیلو.

عکس ِدمشان : یعنی آواز و منویات سینه‌های عزیزان حق.

نفخ صور: یعنی منویان مردان حق تأثیری دارد همانند تأثیر صور اسرافیل که زندگان را به کام مرگ می‌برد و یک‌باره نیز همه را زنده می‌کند.

اندرون: اشاره به سینه‌های عزیزان حق است که از نفس بیرون آمده از آن اندرون سالکان را مست می‌کند.

هست‌ها مان هست از اوست: مستى درون سالکان و مشتاقان، مستفاد است از باطن اولیاء.

کهربای فکر: نیروی جذب کنند? اندیشه ها اندیشه و افکار سالکان را متوجه خود می‌کند و آن‌چه را از جانب حق به بنده الهام یا وحی، برای او خوش‌آیند و لذت‌بخش می‌کند.

 ( 2089) آرى کدام خوشى بود که بناخوشى مبدل نشد کدام سقفى بود که بالاخره خراب نشده و فرش زمین نگردید ( 2090) بلى هر خوشى در آخر ناخوش و هر بناى عالى عاقبت خراب شدنى و هر آواز خوش بالاخره گوش‏خراش خواهد شد بجز آواز عزیزان در سینه آنها که انعکاس دم جان بخش آنها است که نفخه صور را مجسم مى‏کند.( 2091) آن باطنى که باطن همگى از او مست شده آن نیستى که هستیها همگى از او بوجود آمده‏اند.( 2092) او کهرباى افکار بوده و هر آوازى از او ناشى شده لذت وحى و الهام و رازها همگى از اوست.

مولانا می‌گوید: همه‌چیز در این عالم زوال‌پذیر است و هر سقفی روزی فرو می‌ریزد، جز آواز و منویات سینه‌های عزیزان حق که تأثیری دارد همانند تأثیر صور اسرافیل که زندگان را به کام مرگ می‌برد و یک‌باره نیز همه را زنده می‌کند. دم و نفس عزیزان حق و واصلان الهی، دل‌های دنیا دوست را می‌میراند و آنها را به دوستی حق، زندگی تازه می‌بخشد.مولانا را چنین اعتقاد است که: مستى درون سالکان و مشتاقان، مستفاد است از باطن اولیا بدان سبب که ذوق و شوق معنوى نخست بر دل آنها فائض مى‏شود و سپس به ارشاد و هدایتشان بر دل رهروان فرو مى‏ریزد چنان که مولانا فرموده است:

            پیمانه ایست این جان، پیمانه این چه داند             از پاک مى‏پذیرد در خاک مى‏رساند

            در عشق بى‏قرارش پیمودنست کارش             از عرش مى‏ستاند بر فرش مى‏فشاند

دیوان، ب 8858، 8859

  ( 2093)چون که مطرب پیرتر گشت و ضعیف            

 

  ‏ شد ز بى‏کسبى رهین یک رغیف‏

  ( 2094) گفت عمر و مهلتم دادى بسى            

 

لطفها کردى خدایا با خسى‏

  ( 2095) معصیت ورزیده‏ام هفتاد سال            

 

باز نگرفتى ز من روزى نوال‏

  ( 2096) نیست کسب امروز مهمان توام            

 

چنگ بهر تو زنم آن توام‏

  ( 2097) چنگ را برداشت و شد اللَّه جو            

 

  ‏ سوى گورستان یثرب آه گو

  ( 2098) گفت خواهم از حق ابریشم بها            

 

کاو به نیکویى پذیرد قلبها

  ( 2099)چون که زد بسیار و گریان سر نهاد                

 

چنگ بالین کرد و بر گورى فتاد

بى‏کسبى: اسم مصدر است از صفت (بى‏کسب) یعنى کسى که کارى و شغلى ندارد.

نوال: یعنی بخشش، بهره

رغیف: گرده‏ى نان.

یثرب: شهر معروف در عربستان سعودى که حضرت رسول اکرم (ص) از مکه بدان شهر هجرت فرمود و اکنون زیارتگاه مسلمانان جهان است، در عهد جاهلیت آن را یثرب مى‏گفتند و پس از هجرت، حضرت رسول نامش را (طیبه، طابه) نهاد و به (مدینه الرسول) شهرت یافت و آن گاه با حذف مضاف إلیه مدینه‏اش نامیدند، روایتى نیز هست که پیمبر (ص) نهى فرمود که این شهر را بنام قدیم آن (یثرب) یاد کنند.

ابریشم بها: مزد ساز زدن و چنگ نواختن، بسبب آن که قدما در سازهاى زهى بجاى سیم، ابریشم بکار مى‏برده‏اند.

 ( 2093) بالاخره پیر چنگى پیرتر و ضعیف‏تر شده از بى‏کسبى بیک قرص نان محتاج شد.( 2094) عرض کرد بار الها با من لطفها کردى و خیلى عمر و مهلتم دادى.( 2095) هفتاد سال گناه کردم و خرج روزانه‏ام را مرتب دادى حتى یک روز هم از من مضایقه نکردى.( 2096) امروز من دیگر کسب ندارم و مهمان توام چنگ هم براى تو مى‏زنم.( 2097) یا اللَّه گویان چنگ را برداشته بطرف گورستان مدینه روانه شد.( 2098) گفت اکنون که خلق از من رو گردان شده‏اند من براى خدا چنگ زده و از او هم ابریشم بها مى‏خواهم زیرا اوست که با کرم خود چیزهاى قلب را بعنوان خوب مى‏پذیرد. ( 2099) مدتى چنگ زده و بعد چنگ را زیر سر گذاشته میان قبرى افتاد.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 287 بازدید
بازدید دیروز: 447 بازدید
بازدید کل: 1402972 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]