استمرار عبرت اندوزی به بینش می انجامد و خودداری (از زشتیها) را نتیجه می دهد . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
قصه درویش وزنش(53)
چهارشنبه 92 اسفند 7 , ساعت 4:54 عصر  

دل نهادن ِعرب بر التماس دلبر خویش وسوگند خوردن

که : در این تسلیم مرا حیلتی وامتحانی نیست.

محبّت کور و کر مى‏کند و عاشق عیب معشوق را نمى‏بیند،

 

(2655)مرد گفت اکنون گذشتم از خلاف

 

حکم داری تیغ برکش از غلاف

  (2656)هرچه گویی من تو را فرمان برم

 

در بد و نیک آمد آن را ننگرم

  (2657)در وجود تو شوم من منعدم

 

چون محبّم، حبُّ یعمی‏و یصمّ

  (2658)گفت زن آهنگ برّم می‏کنی

 

یا به حیلت کشف سرم می‏کنی

  (2659)گفت والله عالم السّرّ الخفی

 

کافرید از خاک آدم را صفی

حکم داری...: هر حکمی که دربارهْ من داری تیغ فرمانت را از نیامِ کامت برکش و بیرون آر.

در بد و نیک آمد: یعنی عاقبت کار که نمی دانم بد یا نیک خواهد شد.

منعدم: یعنی معدوم، نیستى پذیر، عدم پذیر، فانی شدن، محو شدن.

مُحبّ:یعنی دوستدار وعاشق، اشاره دارد به حدیث « حبُّک الشّیءَ یُعمی ویُصم»(دوست داشتن چیزی، تو را کور وکر می کند)[1]

عالم السر الخفى: داناى راز نهان، از اوصاف الهى است.

صفی‌الله: یعنی دوست خالص خدا.

مرد عرب گفت: اینک از نزاع و ستیز گذشتم، هر حکمی که دربارهْ من داری تیغ فرمانت را از نیامِ کامت برکش و بیرون آر. هر امری به من بکنی من آن را خواهم پذیرفت و هرگز به نیک و بد آن فرمان کاری ندارم. من در وجود تو فانی می‏شوم، زیرا عاشقم و عشق، چشم و گوش آدمی ‏را کور و کر می‏سازد. زن گفت: آیا از این سخنان می‏خواهی به من محبت کنی یا با این حیله از درون من آگاه شوی؟ مرد گفت: آن‌‌چه می‏گویم حقیقت دارد و خدا بر سر شاهد است، سوگند به خدایی که عالِم به اسرار است، خدایی که آدم را از خاک آفرید، اما پاک و باصفا. تو را به حقِ شکیبایی پدران و مادران (آن کف) و شکیبایی بی‏کرانهْ پروردگار، آن دریای صاف، باور کن که این سخن، نه آزمودن توست و نه لاف و دروغ است.

واقعیت این است که:دوستى و محبت از دیدن خوبیها و منفعتها سر چشمه مى‏گیرد، محبت تا وقتى پایدار مى‏ماند که این دید و احساس بر جاى خود است، با دیدن عیب و نقص و ضرر، دوستى بچیزى نمى‏گراید و اگر حصول یافته باشد، زوال مى‏پذیرد، دوست، ملامت نمى‏شنود و تحمل شنیدن عیب محبوب ندارد بدین جهت محبت را مایه‏ى کورى و کرى شمرده‏اند، مى‏توان گفت که انسان تا از دیدن و شنیدن معایب، کور و کر نشود بسوى محبت نمى‏گراید زیرا محبت امرى عاطفى است و دیدن معایب و محاسن و سنجش آنها با یکدیگر از جنس ادراک است که عقل بر عهده دارد.



[1]   - احادیث مثنوى، ص 25.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 280 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402518 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]