لغزش دوستت را برای هنگام یورش دشمنت، تحمّل کن . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(280)
یکشنبه 94 خرداد 3 , ساعت 8:33 عصر  

از خر افگندن ِابلیس معاویه را و روپوش کردن و جواب گفتن ِمعاویه او را

( 2622)گفت هنگام نماز آخر رسید

 

سوی مسجد زود می‌باید دوید

( 2623)عجّلوا الطاعات قبل الفوت گفت

 

مصطفی چون در معنی می‌بسفت

( 2624)گفت نی نی این غرض نبود ترا

 

که به‌خیری ره‌نما باشی مرا

( 2625)دزد آید از نهان در مسکنم

 

گویدم که پاسبانی می‌کنم

( 2626)من کجا باور کنم آن دزد را

 

دزد کی داند ثواب و مزد را

عَجِّلُوا الطّاعات: شتاب کنید در طاعتها. مرحوم فروزانفر مأخذ آن را عبارتى گرفته‏اند که در المنهج القوى است «عَجِّلُوا الصَّلاةَ قَبلَ الفَوتِ و عَجِّلُوا التَّوبَةَ قَبلَ المَوتِ.» روایات تعجیل نماز و خواندن آن در اول وقت از طریق شیعه و سنّى فراوان است. از جمله احمد در مسند از اُمّ فروه آرد که رسول (ص) فرمود: «أحَبُّ العَمَلِ إلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تَعجِیلُ الصَّلاةِ لاَوَّلِ وَقتها »[1] و از امام صادق (ع) روایت شده است «اِعلَم أنَّ أوَّلَ الوَقتِ أبداً أفضَلُ فَعَجِّل بِالخَیرِ مَا استَطَعتَ: بدان که اول وقت افضل است پس چنان که توانى در خیر تعجیل کن.»[2]

 ( 2622) جواب داد آخر وقت نماز است باید بمسجد بروى‏. ( 2623) حضرت رسول که توحید را رواج داده فرموده است «عجلوا بالطاعات قبل الفوت» قبل از اینکه وقت عبادت و طاعت بگذرد عجله کنید و آن را دریابید. ( 2624) گفت هرگز غرض تو این نبوده که مرا بکار خیرى راهنمایى کنى‏. ( 2625) اگر دزدى بخانه بیاید و بگوید مى‏خواهم پاسبان منزل تو باشم‏ . ( 2626) من چگونه سخن دزد را باور خواهم کرد دزدکى ثواب و اجر مى‏داند. (- خاصه چون تو دزد راه زنى چگونه بمن مهربان گشتى‏.

ابلیس گفت: وقت نماز است، زود باید به مسجد رفت؛ چون پیامبر فرمود: بشتابید به سوی نماز پیش از آن‌که وقت آن سپری شود و بشتابید به سوی توبه، پیش از آن که مرگ فرا رسد.»



[1] - (مسند احمد، ج 6، ص 375)

[2] - (فروع کافى، ج 3، ص 274)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(279)
یکشنبه 94 خرداد 3 , ساعت 8:31 عصر  

بیدار کردن ابلیس معاویه را که خیز وقت نماز است .

مات اویم مات اویم مات او

( 2614)در خبر آمد که آن معاویه

 

خفته بد در قصر، در یک زاویه

( 2615)قصر را از اندرون در بسته بود

 

کز زیارت‌های مردم خسته بود

( 2616)ناگهان مردی ورا بیدار کرد

 

چشم چون بگشاد پنهان گشت مرد

( 2617)گفت اندر قصر کس را ره نبود

 

کیست کین گستاخی و جرأت را نمود

( 2618)گرد برگشت و طلب کرد آن زمان

 

تا بیاید زآن نهان گشته نشان

( 2619)او پس در مدبری را دید کو

 

در پس پرده نهان می‌کرد رو

( 2620)گفت هی تو کیستی نام تو چیست

 

گفت نامم فاش ابلیس شقی است

( 2621)گفت بیدارم چرا کردی به‌جد

 

راست گو با من مگو بر عکس و ضد

 معاویه: وى پسر ابو سفیان، پسر حرب، پسر عبد شمس است. نوشته‏اند پانزده سال پیش از هجرت زاده شد. در خلافت ابو بکر حکومت دمشق را به عهده داشت. عمر نیز او را بدان شغل گذاشت و عثمان حکومت سراسر شام را بدو داد. پس از کشته شدن عثمان، چون مهاجر و انصار با على (ع) بیعت کردند وى نپذیرفت، و با امام مخالفت کرد.

نخست حکومت شام را خواست سپس گفت کشندگان عثمان گرداگرد تواند. چون عثمان به ناحق کشته شد، آنان را به من ده. پس از جنگ جمل به بهانه خونخواهى عثمان لشکر آراست و به جنگ امام آمد و سرانجام با حیله‏اى که مشاور او، عمر و بن عاص، به کار برد در سپاه على (ع) اختلاف افکند. در سال چهلم که امام به شهادت رسید و مردمان با امام حسن (ع) بیعت کردند، وى با آن حضرت به جنگ برخاست و پس از آن که کار به مصالحت کشید خود را خلیفه مسلمانان خواند (41 ه. ق)، و در سال 61 هجرى در گذشت.

معّاویه: با تشدید «ع» به خاطر ضرورت شعر است.

زاویه: بیشتر به معنى گوشه خلوت است که ریاضت کشان و عابدان در آن به ریاضت و نماز مشغول شوند. و اینجا به معنى مطلق «غرفه» است.

گرد بر گشتن: جست و جو کردن، همه جا را نگریستن.

مُدبَر: (به صیغه اسم مفعول) بخت بر گشته، بى‏اقبال، در این‌جا راندهْ درگاه حق. در تداول فارسى بیشتر به صیغه اسم فاعل تلفظ مى‏شود.

فاش: آشکار، و در این بیت به معنى «مشهور» و «معروف» است.

( 2614) خبرى هست که معاویه در گوشه‏اى از قصر خود بخواب رفته بود. ( 2615) و چون از ملاقات مردم خسته شده بود در را از عقب بسته بود. ( 2616) ناگاه مردى او را بیدار کرد و تا معاویه چشم گشود مرد نهان گردید. ( 2617) پیش خود گفت کسى نمى‏توانست وارد قصر شود کیست که چنین گستاخى و جرئت بخرج داده و با بسته بودن در وارد قصر شده است؟. ( 2618) گردش کرد تا از کسى که نهان شده بود نشانى بیابد. ( 2619) در عقب در کسى را دید که پشت کرده و صورت خود را پس پرده نهان مى‏کند. ( 2620) گفت هان تو کیستى و چه نام دارى؟ جواب داد: فاش مى‏گویم نام من ابلیس است‏. ( 2621) گفت راست بگو براى چه مرا بیدار کردى؟.

تا آن‌جا که می‏دانیم این گفتمان با همین جزئیات در منابع پیش از مثنوی نیست، اما در قصص صوفیه مواردی هست که شیطان، زاهدی را برای انجام وظایف دینی و روحانی ترغیب می‏کند. معاویه در تاریخ اسلام به دلیل مقابله با خاندان حضرت علی(ع) مورد انتقاد است و شاید عجیب باشد که مولانا شیطان را در برابر او قرار داده و بیش‌وکم به معاویه ارزش داده است. مولانا نکات عارفانه‌ای از زبان معاویه بیان می‏دارد که مسلّماً تناسبی با شخصیت دنیاخواهانه او ندارد، بلکه همهْ این سخنان عالی از خود مولاناست. این شیوه کلامی ‏مولانا در مثنوی، امری شایع و شناخته شده است. ضمناً باید بدانیم که این گفتمان تمثیلی از فریب نفس است؛ و شیطان در این‌جا نفس است که گاه مکر خود را با ظاهر پنهان می‏کند. نکته حائز اهمیت دیگراین که مولانا در این داستان بر خلاف چند تن از عارفان پیش از وى، که خواسته‏اند ابلیس را تبرئه کنند، او را فریبنده شناسانده است.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   6   7   8      
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 54 بازدید
بازدید دیروز: 328 بازدید
بازدید کل: 1403414 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]