عبارت مشهور که از حضرت موسی (ع) نقل شده است که گفت: «اِلهی اَیْنَ اَطْلَبُکَ؟ قَالَ: اَنَا عِنْدَ المُنْکَسِرَهِ الْقُلُوبُهُمْ» این نکته به ذهن میآورد که خداوند مجیب، پاسخ صدایی را میدهد که از دلهای شکسته برمیخیزد و دلهای متکبّر و مغرور البته خود اساساً دعا نمیکنند. توفیق دعا خود نشانهی پاسخ اوست و زاری ما یاری دوست.
گر خدا خواهد که مان یاری کند |
|
میلمان را جانب زاری کند |
ای خنک چشمی که آن گریان اوست |
|
ای همایون دل که آن بریان اوست |
(دفتر اول، 8-817)
باید به خشوع و افتادگی و دست و دل شکسته دعا کرد تا قرین اجابت شود.
دست اشکسته برآور در دعا |
|
سوی اشکسته پرد فضل خدا |
(دفتر پنجم، 493)
و باید صادقانه و خالصانه و از صمیم دل او را خواند تا شامل رحمت و عنایت او گردیم.
چون برآورد از میان جان خروش |
|
اندر آمد بحر بخشایش به جوش |
(دفتر اول، 61)
زاری و گریه قوی سرمایهای است |
|
رحمت کلّی، قویتر دایهای است |
دایه و مادر بهانه جو بود |
|
تا که کی آن طفل او گریان شود |
(دفتر دوم، 2-1951)
اگر خداوند ما را به گریه آورد قصد رحمت دارد همانگونه که کودک در حال گریه از مهربانی مادر بهرهمند میشود.
چون بگریانم، بجوشد رحمتم |
|
آن خروشنده بنوشد نعمتم |
گر نخواهم داد، خود ننمایمش |
|
چونش کردم بسته دل، بگشایمش |
رحمتم موقوف آن خوش گریههاست |
|
چون گریست، از بحر رحمتموجخاست |
(دفتر دوم، 5-373)
مولوی درمثنوی برای مخاطبان زیادی سخن گفته است. امابهترین مخاطب برای مولوی ذات پاک خداوند است. تنهامخاطبی که ازسوزواشتیاق درونی اوآگاه است وسرّدردعشق اورامیداند. اودرهنگام دعاخود را درحضوربهترین مخاطب خود)خداوند)احساس میکند لذابهترین،سوزناکترین وعاشقانه ترین سخنان و مناجات خود را نثار او میکند واظهار عجز ودرماندگی ونیاز را دربرابراوبه نهایت میرساند. این بیان سوزناک وظهوردردعاشقانه،ایمان واعتقاد راستین رادردلهای مستعد میکارد وآنها را مشتاق حضور درپیشگاه خداوند می سازد؛ خدایی که دراین مقام نه فقط معبودوخالق،بلکه محبوب ومعشوق هم هست. ابیات زیرمیتواند مثالی برای گفته های بالاباشد تا لحن غم آلود وبیان سوزناک اورادرهنگام مناجات باخداوند نشان دهد:
نالم ایرا ناله هاخوشآیدش
ازدوعالم ناله وغمبایدش
چون ننالم تلخ ازدستان او
چون نیم درحلقه مستان او
ناخوش اوخوش بوددرجان من
جان فدای یار دلرنجان من
عاشقم بررنج خویش ودرد خویش
بهرخشنودی شاه فرد خویش
(مثنوی،دفتر1،ب1774تا1778)
داستان اهل صحو همکهعلیرغمتسلیمدربرابرارادةخداوند،دعانیزازخویوخصلت آناناستدرداستاندقوقیدردفترسوممثنویآمدهاستکهدربرگیرندةداستاناهلسکر همهستودرواقعاحوالهردوگروهازاولیادراینداستانآمدهاست: دقوقیهفتتناز اولیایخداوندراملاقاتمیکند. آنانبادیدندقوقیاورامیشناسندوازاومیخواهندکه پیشنمازآنانباشد. هنگامیکهمشغولنمازمیشونددقوقیدرمیاندریاکشتیایرا مشاهدهمیکندکهدرحالغرقشدناست. دقوقیبرحالآنانرحمآوردوازخداوندنجاتاهلکشتیرا درخواستکرد. دعایاومستجابشدوکشتیازورط?هلاکتنجاتیافت. وقتیکهنمازآنانبهپایانرسیداولیایخدابهنشان?سوالدررویهمدیگرنگریستندکه: چهکسیدرکارخداوندفضولیکردهواهلکشتیراازطوفاننجاتدادهاست؟همینکه فهمیدنددقوقیدعاکردهاستاوراترککردند .مولویدراینداستانازعملدقوقیدفاعمیکندوکاراورادرستمیداند. بابیاناین دلیلکهدقوقینهبهاختیارخودبلکهازتأثیرارادهوقضایخداونددستبهدعابرداشتو جاناهلکشتیراباالهامازخداوندنجاتبخشید.
آندعایبیخودآنخوددیگراست
آندعازونیستگفتدیگراست
آندعاحقمیکندچوناوفناست
آندعاوآناجابتازخداست
(مثنوی،دفتر3،ب2219و2220)
چنان که شیوة مولوی است برای نشاندادناحوالایندوگروهازمردانخدا،دوداستان درمثنویمعنوینقلکردهاست. داستاناولمربوطبهاحوالگروهاولیعنیاهلسکراست. بدینگونهکه: بهلولازدرویشیحالاورامیپرسد؛درویشپاسخمی دهدکهچگونه بایدباشدحالکسیکهکائناتمطابقمیلاومیچرخدواحوالآنمطابقارادةاودگرگون میشود؟بهلولازاومیخواهدکهسخنخودراروشنتربیانکند. درویشمیگوید: راضیبه رضاوقضایخداوندگشتهویقینحاصلکردهامکههیچامریدرهستیاتفّاقنمیافتدمگر آنکهارادةخداوندبرآنتعلّقگرفتهباشد. اینیقین،مراازاعتراضبرنیکوبدعالمبینیاز ساختهاست. ازدیدنحسنالقضاویاسوءالقضااحوالمدگرگوننمیشودودیدگانمناظربه اینحوادثوتغییراحوالنیستبلکهناظربهمحولاحوالوحادثهگرداناینعالماست؛پس دارندةایناحوالنیازیبهدعاکردننداردوازخداوندهیچخواستهایجزخواست?خداوند
خودندارد:
هستایمانشبرایخواستاو
نیبرایجنّتواشجاروجو
ترککفرشهمبرایحقبود
نیزبیمآنکهدرآتشرود...
بندهایکشخویوخصلتاینبود
نیجهانبرامروفرمانشرود؟
پسچرالابهکنداویادعا؟
کهبگردانایخداونداینقضا
(مثنوی،دفتر3،ب1911تا1914)
گروه اول چنان مجذوب وحیرانجمالوجلالخداوندهستندکهاز شدتحیرت،خاموشیاختیارکردهوجزبهتجلّیصفاتاودرکائناتبهچیزدیگریتوجه ندارند. اماگروهدوم،اهلصحو،بادعاوزاریلطفوعنایتخداوندراجذبوآنرابه مخلوقاتاومیرسانندوواسط?خداوندومخلوقاتاوهستندوعلاوهبرتماشایصفات جلالوجمالخالقومعشوقخود،ناظربهحالبندگانودرماندگانهمهستند . اگربرای رفعبلاویانجاتجانکسیدعامیکنندبهمعنیترجیحدادنحیاتدنیویبرجواررحمت الهیویابیانگراعتراضآنانبرسریانارادةخداوندنیستبلکهچونخداوندچنینامرکرده وبندگانخودرابهدعاکردنودرخواستحاجتامرفرمودهاستآناننیزدعامیکنندوبا دعایخودجمالتصرّفارادةخداونددرکائناتوهمچنینجلالقدرتاورادرتغییردادن احوالهستیبهنمایشمیگذارند.
زاولیااهلدعاخوددیگرند
گههمیدوزندوگاهیمیدرند
قومدیگرمیشناسمزاولیا
کهدهانشانبستهباشدازدعا
ازرضاکههسترامآنکرام
جستندفعقضاشانشدحرام
(مثنوی،دفتر3،ب1879تا1881)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |