خداوندا!
گیاه به خشکی گرائیده ما را در جوار جویبار جاری خودت قرار ده واز زلال محبت خویش سیرابمان کن .
خدایا!
ما که در دل از دنیا ومافیها کنده ایم ودل به غیر تو نسپرده ام ، درونمان را در کوره ود ّ ومهر خویش خالص گردان .
خدایا!
ما را از آن دسته از بندگانت قرار ده که پرنده اشتیاقشان را در آسمان آبی لقاء خودت رخصت پرواز دادی وماهی رضایتشان را در دریای قضاء خودت پروراندی ، آنکه زنگار هر چه غیر از آیینه دلشان زدودی تا آنجا که رخسار تو به تمامه در قلبهای خویش به تماشا نشستند.
خدایا!
ما را از آن بندگانت قرار ده که در دود آتش عشقی که تو در خرمنشان افکندی تصویر روشن تو را دیدند وخانه دل برای ورود تو از اغیار تهی کردند .
آنانکه در فضای خلوصشان جز بوی گل مریم تو نپیچید ودر برکه چشمشان جز نیلوفر آبی تو نرویید، آنانکه بودشان را جز در سجود سپاس تو ندیدند.
آنانکه سینه هایشان مملو از هوای طاعت توست ، آنانکه اسوه های خلایقند واوج ترین پرواز ها در آسمان تو خاص آنان است .
آنکه تو طالب مناجاتشان وخریدار راز ونیازشان هستی .
آنانکه باغچه های دلشان را تو خود وجین می کنی وشاخه های نابجا را از گلدانشان _ که رشد به سوی تو را خدشه دار کن _ تو خود می بری .
خدایا!
ما را از آنان قرار ده که دلهای حزین غمگینشان با دیدار تو شاد می شود وغنچه های درهم ودردآلوده زندگیشان با آفتاب روی تو گشاده .
آنانکه پیشانیشان سجده گاه عظمت توست وچشمانشان بی خواب خدمت نو واشکهایشان روان خشیت تو وقلبهایشان متعلق محبت تو ودلهاشان لرزان محبتهای تو.
ای آنکه ماهتاب رخسار تو روشنایی راه وزیبایی نگاه عاشقان توست .
ای آنکه تنزه جمالت دلهای عارفان را جلای اشتیاق می بخشد .
ای آرزوی دلهای آرزومندان وای اشتیاق مشتاقان وای امید امیدواران وای عشق عاشقان وای غایت شیفتگان وای نهایت والگان وای درد دردمندان !
آتش عشقت را در خرمن وجودم بیفکن ، تخم دوست داشتنت را در گلدان دلم بکار ، سبزینه محبتت را در برگهای به زردی گرائید وجودم بدوان .
دلم را داغ عشقی بر جبین نه زبانم را بیانی آتشین ده .
خدایا!
من عشق به تو را هم از تو میخواهم وعشق به عاشقان تو را وعشق به هر کاری که مرا به تو نزدیک کند .
خدایا!
عشقت را در دلم انداز وعشق به اولیائت را وعشق به جاده منتهی به سوی تو را وعشق به علامات راهنمای به سوی تو وعشق به زائران تو را وعشق به رائدان راه تو را.
خدایا!
همزمان با رشد گیاه محبتت در باغچه دلم ، هرچه هرزه گیاه محبت دیگران را بسوزان .
خدایا!
مرا پایی ده فقط به در خانه تو توانم آمد ودستی که فقط سحوری در خانه تو تو توانم کوفت .
خدایا!
مرا چشمی ده که فقط گریان تو باشد وسینه ای که فقط سوزان تو .
به من نگاهی ده که جز روی تو نتواند دید و گوشی که جز صدای تو نتواند شنید .
خدایا!
خودت را معشوق ترین من قرار بده و مرا عاشق ترین خویش .
خدایا!
مباد که چشمه محبت من به برکه های گل آلود دیگران بریزد .
خدایا!
چشم جویبارک عشق مرا به تماشای دریایت روشنی ده .
مباد که دل من اسیر جز تو شود و پیشانی قلبم بر خاک محبت دیگری بساید .
خدایا!
مباد که عندلیب دلم غزلخوان بستانی دیگر گردد.
خدایا!
مرغ دلم در دام توست مباد که یاد آشیان کند .
خدایا!
نکند روز از من بتابی و نشود که نگاه حیرانم را منتظر بگذاری .
خدایا!
مرا شایستگی بهره مندی از کنارت بخش .
ای پاسخ دهنده وای اجابت کننده ، ای گل بخشش دیگران از گلزار تو ، ای باغبان رحمت .
منبع : صحیفه سجادیه امام سجاد (ع)
دلدادگان محبوب
گویند کسی به دیدار اویس قرنی رفت. پس از سلام و احوال پرسی، اویس پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
گفت: آمده ام با تو مأنوس باشم. اویس با تعجب پرسید :
مگر کسی، به غیر خدا هم انس می گیرد؟ آیا اویس ها در انس با خدا چه یافته اند که چنین بی قرار و شیدا در پی اویند و نمی توانند دل به دیگران بسپارند و آیا ما را چه شده است که از چنین لذتی محروم گشته ایم و از انس با دیگران بیش از انس با حضرت معبود لذت می بریم؟
رازی است مرا راز گشایی خواهم
دردی است به جانم و دوایی خواهم
گر دوست وفایی نکند بر درویش
با جان و دلم از او جفایی خواهم
اگر در سیره اولیا دقت کنیم و محتوای دعاهای آنان را ببینیم، متوجه می شویم که آنها از خواستن حاجات عادی زندگی ساکتند و زمام کار را به دست خدا داده اند .
قوم دیگر می شناسم ز اولیا
که دهانْشان بسته باشد از دعا
از رضا که هست رام آن کرام
جستن دفع قضاشان شد حرام
هر چه آید پیش ایشان خود بود
آب، حیوان گردد ار آتش بود
دعاهای آنان سخنان عاشقانه ای است که با محبوب خویش در میان می گذارند و با خدا عشق بازی می کنند .
امام سجاد علیه السلام بیان می دارد :
«بار الها! کیست که مزه محبت تو را چشید و غیر تو را خواست؟ و کیست که به مقام قرب تو انس یافت و لحظه ای از تو روی گردانید؟ »
و باز عرض می کند :
«دیدارت نور چشم من است و رسیدن به تو آرزوی دلم و شوقم، به سوی تو و وَلَه من، در محبت تو و دلدادگی ام در هوای توست ».
در دعای دیگر همچون طفلی که دامن مادر را گرفته و رها نمی کند تا خواسته اش را بگیرد، چنین گوید :
«خدای من، آقای من! به عزت و جلالت سوگند! اگر مرا به گناهانم بازخواست نمایی، من نیز عفوت را می طلبم و اگر به پستی ام مؤاخذه کنی، من نیز کرمت را خواستارم و اگر مرا به جهنم ببری، به دوزخیان خبر می دهم که من تو را دوست دارم. ای خدا و آقای من! اگر تنها دوستانت را می بخشی، پس گناهکاران به کجا پناه ببرند؟ ».
با دقت در دعاهای اولیای الهی متوجه می شویم که آنان چه حال خوشی دارند و چه اندازه از مناجات و انس با حق لذت می برند .
امام سجاد علیه السلام فرمود :
«اگر خانواده ام و دیگر مردم بر من حقوقی نداشتند که ناچار از پرداختن به آنها باشم، چشم را به آسمان و دل را به خدا متوجه می ساختم و تا پایان عمر از آن روی نمی گرداندم»
شب همه شب ما و تمنای او
خواب نداریم ز سودای او
شب دم از افسانه او می زنیم
روز درِ خانه او می زنیم
خداوندا!
کیست که ساغر محبت از دست تو نوش کرد وحلقه بندگی دیگری در گوش کرد ؟!
کدامین نرگس ، پای نیاز در چشمه تو شست وچشم شیفتگی به تو ندوخت ؟
خدایا!
کدامین کهکشان بر گرد تو گشت و واله وحیران تو نگشت ؟
عزیزا!
کدا مین نیلوفر آبی به عشق تو سر فرود آورد وجاذبه مهر تو دید که به برکه گریخت ؟
معشوقا !
کدامین انسان پیشانی عشق بر خاک ربوبیت تو سائید وشیرینی تو چشید ودل به دیگری سپرد ؟
دلبرا!
کدامین پروانه ، شعله های ملتهب جمال تو دید و به ظلمت پناه برد ؟
امیدا!
کدامین یوسف به عشق رویای تو آواره نگشت ؟ کدامین یوسف در زیر سر پناه تو به زلیخا پناه داد ؟
شاهدا!
کدامین موسی در کوره طور گداخته شد حضور رقیب تو را دوام آورد ؟
ربا!
کدامین مریم کلامی با تو گفت و لب از صحبت دیگران ننهفت ؟
شور آفرینا!
کدامین محمد در حرا صدای تو شنید ونلرزید ؟
ب. جلای دل (مقدمات ایجابی)
1. تحصیل طهارت شرعی تاحد امکان؛
همچون وضو و غسل و تیمم و آراستگی ظاهر و پوشش پاک و مناسب و استفاده از عطر و آرایش، زمینه و قرینه ای برطهارت وصفای دل می گردد. عارف شبستری می گوید:
موانع چون در این عالم چهار است
طهارت کردن از وی هم چهار است
نخستین، پاکی از احداث و انجاس
دوم از معصیت وز شرّ وسواس
سیم پاکی زاخلاق ذمیمه است
که با او آدمی همچون بهیمه است
چهارم پاکی سرّ است از غیر که اینجا منتهی می گرددش سیر
هر آن کو کرد حاصل این طهارات شود بی شک سزاوار مناجات
2 . حفظ ادب در رفتار و گفتار؛
زبان دعا زبان ادب و نیاز و درماندگی و زبان بنده ی مستمند بر درگاه خداوند غنیّ و حکیم و قدرتمند است. او با آرامش و آرامی و حیا و فروتنی و آهنگی پر از نیاز و با سوز و گداز خواسته های خود را می شمرد. تکلف و تصنّع و قافیه پردازی در مقامی است که انسان در بند تظاهر و خودنمایی باشد. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «سه خصلت در انسان باعث زیادتی خیر می گردد: فروتنی باعث سربلندی و عظمت، بندگی و ذلت در برابر خداوند باعث افزایش عزت و عفت نفس باعث افزایش بی نیازی می گردد.» [1]
3. انتخاب زمان مناسب؛ وگزینش مکان مناسب؛ غنیمت شماری بعضی از حالات؛
گرچه برای افاضه ی تفضلات الهی و عطایای آسمانی هیچ لحظه ای با لحظه ی دیگر فرق ندارد، امّا برخی از ساعات و دقایق و روزها برای بندگان یادآور خاطرات و حوادث و تجلیاتی است که در آمادگی و تلطیف روح آنان تأثیر به سزا دارد. به همین منظور در بعضی احادیث آمده است که حضرت یعقوب استغفار برای فرزند انش را به شب جمعه مؤکول نمود و تأکید احادیث بر دعای شب های قدر و نیمه ی شعبان و عید فطر و قربان و روز عرفه و نیز به هنگام ریزش باران و ورزش باد و زوال ظهر و غروب خورشید و چکیدن اولین قطره از خون شهید و همچنین پس از طلوع فجر تا طلوع خورشید، برای آن است که در این لحظات درهای آسمان و بهشت به روی بندگان باز است. مکان ها نیز به دلیل ارتباطی که با برخی حوادث و اشخاص یافته اند، امتیاز و تشخص می یابند و به همین سبب دعا در بعضی از مکان ها با بعض دیگر تفاوت دارد. مانند سرزمین عرفات و منطقه ی حرم در مکه. حضرت امام رضا علیه السلام می فرماید: «کسی براین کوه ها دعایی نمی کند؛ مگر این که به اجابت می رسد، برای مؤمنان در آخرت و برای دیگران در دنیا.» [2]
لذت دعا و مناجات با خدا
یکی از ویژگی های انسان، نیاز به لذت است؛ هم جسم او لذت طلب است و هم روحش. با این تفاوت که لذت جسمی همگانی است و زود درک می شود، ولی لذت روحی ـ معنوی چنین نیست و همه کس از آن بهره مند نخواهد بود، بلکه شرایط و مقدمه هایی دارد که اگر رعایت شود و مدتی استمرار یابد اندک اندک به دست می آید و اگر حاصل شد، به یقین، با هیچ لذت مادی نمی توان آن را مقایسه کرد .
در حدیث قدسی آمده است که خداوند عزوجل فرمود: «اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنی؛ من هم نشین کسی هستم که مرا یاد کند.» اگر هم نشینی با خداوند ستایش شونده را درک کنیم، لذتی می بریم که آیا هیچ لذت جسمی را با این لذت روحی یارای مقایسه هست؟ بقول فیض کاشانی:
برون رفتند از خود تا که دریابند دلبر را تو در کنج قفس منزلگه عنقا نمی دانی
فرق میان لذت جسمی و روحی، همانند تفاوت میان حیوان و انسان است. یکی از عرفا فرموده است: اگر شاهان و شاه زادگان می دانستند چه لذتی در مناجات است، تاج و تخت را کنار می گذاشتند و به مناجات روی می آوردند .
هر که را ذوق دین پدید آید شهد دنیاش کی لذیذ آید
دعا وسیله تکامل روح و رسیدن به بهجت معنوی است که کم کم انسان را به عشق حق می رساند و او را چون قطره ای، در دریا محو می کند .
دل به عشق خدای یکتا ده قطره ای را رهی به دریا دِه
تا نماند ز عاشقان اثری خاک مجنون به آب لیلا دِه
پس بیاییم و دعا را فقط وسیله یی برای رفع حوایج مادی ننگریم تا از لذت های معنوی آن نیز بهره مند گردیم.
نقل کرده اند: امام سجاد علیه السلام از سر شب تا سحرگاه به عبادت می پرداخت، آن گاه رو به آسمان می کرد و با صدای بلند گریه و مناجات می کرد و می گفت: وای بر من! هر چه از عمرم می گذرد، گناهانم زیاد می شود و توبه نمی کنم. آیا وقت آن نرسیده است که از پروردگارم حیا کنم؟ و گاهی نیز به خدا عرض می کرد:
«خدایا! آیا واقعا مرا به خاطر گناهانم می سوزانی؟ پس امید و محبتم به تو چه می شود؟ خدایا! چنان از فرمانت سرپیچی می کنیم که گویا نمی بینی! و چنان حلم می ورزی که گویا کسی تو را معصیت نکرده! خدایا! چنان به مردم نیکی می نمایی که گویا محتاج آنهایی، در حالی که تو سَرورِ بی نیازی»
هر که با تو آشنا شد از جهان بیگانه گردد
ترک خان و مان بگوید دست از جان هم بشوید
هر که او روی تو بیند بر تو کی غیری گزیند
جز حدیث تو نگوید جز وصال تو نجوید
یکی از بزرگان می گفت (چه نکته خوبی!) ما همیشه وقتی دعا می کنیم به خدا می گوییم خدایا به ما بده، هیچ وقت دعا نمی کنیم خدایا از ما بگیر، در صورتی که ما به این دعا بیشتر احتیاج داریم؛ ما به آن چیزهایی که خدا باید از ما بگیرد بیشتر احتیاج داریم تا آن چیزهایی که بخواهد به ما بدهد. تا اینهایی که از ما باید بگیرد از ما نگیرد هیچ چیز قابل دادن نیست. ما باید بگوییم خدایا این حب جاه و مال را از ما بگیر، این حسادتها را از ما بگیر، این کینه ها و عقده ها را از ما بگیر، این کدورتهای قلبی را از ما بگیر، این پرده ها را از جلو چشم ما بردار؛ این غلها، این غشها، این حقدها، این ضغنها، این شکها، این شرکها، این کبرها، این حسدها را از ما بگیر. به این «بگیر»ها بیشتر احتیاج داریم تا به اینکه چه را به ما بده.
آخر تو چه هستی؟ اول حساب کن که چه هستی و چه داری، چه را طلب می کنی و برای کجا طلب می کنی؟ گفت: «آئینه شو، جمال پری طلعتان طلب»، اول آنچه باید از تو بگیرند آنها را بیرون بریز، آنگاه بگو بده. آن وقت است که دعای تو مستجاب می شود و «بده»ها به اجابت مقرون می شوند.
نکته دیگر که درسی است که امام علی علیه السلام می دهد این است (روحش را عوض می کنم و جمله اش را بعد ترجمه می کنم): هیچ وقت چیزی را بر خدا حتم نکنید، یعنی نگویید خدایا فلان چیز را به هر حال من می خواهم، من کار ندارم حکمت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست، ادب عبودیت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست.
ادب عبودیت اقتضا می کند که انسان از خدا بخواهد. آن کسی که از خدا چیز نمی خواهد او در مقابل خدا انانیت به خرج می دهد. عبودیت اقتضا می کند که انسان همیشه از خداوند چیز بخواهد و وقتی که انسان از خدا چیز می خواهد اول این را باید بخواهد: خدایا این قلب من را هدایت کن که از تو آن چیزی را بخواهد که حکمت و مصلحت است و الا من خیلی اوقات گمراه می شوم، چیزهایی برای خود می خواهم که نباید بخواهم و چه دعای بزرگی است!
در نهج البلاغه خطبه 227 می فرماید: خدایا اگر از مطلوب واقعی خودم کور شدم، چشمهایم آن مطلوبهای واقعی خودم را ندید و چیزهایی را دید که اصلا نباید من به اینها توجه کنم، خدایا اولین دعای من این است که با آن لطف و کرم خودت دست به قلب من بینداز و دل مرا هدایت کن که بفهمم چه بخواهم، مرا به مصالح خودم راهنمایی کن. این قلب من را بگیر و به سوی رشدش و آنچه که صلاح و هدایت و راهش است راهنمایی بفرما.از کرم تو و از لطف عمیم تو اینها عجیب و چیز تازه ای نیست؛ یعنی تو چقدر لطف داری که بسیاری از اوقات اصلا قلب من را خودت هدایت کرده ای که من چه از تو بخواهم، اینها هم جزء لطفهای توست.
در دعای رجب می خوانیم: «یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر؛ ای خدایی که برای رسیدن به هر چیزی به او امیدوارم و از خشم او در برابر هر بدی در امانم» تا آنجا که می گوییم: «یا من یعطی الکثیر بالقلیل» ای خدایی که رحمت و نعمت بسیار را می دهی در مقابل عمل کم. «یا من یعطی من سئله ای» خدایی که عنایت می کنی به هر که از تو بخواهد ولو عملی هو نداشته باشد؛ معاوضه عمل هم نیست. «یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه» ای خدایی که اعطا می کنی و رحمت می کنی به بنده ای که حتی از تو نخواسته و تو را نمی شناسد. «تحننا منه و رحمة» از بس تو به بندگان خودت لطف و تحنن و رأفت و رحمت داری!
یکی از شرایط دعا – که شرایط زیاد دارد – همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بی منتهاست و اینکه انسان هر اندازه عاصی و گنهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بازگشت کننده و مقر به معصیت و بنده ای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از در خانه خودش دور کند.
همه ی موجودات به تناسب استعداد و فراخور حال خود از عطایای الهی بهره مند می شوند و هیچ موجودی از سفره ی رحمت و کرامت بی نصیب نمی ماند .عده ای با زبان استعداد نیازهای خود را بازگو می نمایند و عده ای نیز با زبان حال راز درون ابراز می نمایند و گروهی دیگر با زبان سر به آداب عبودیت می پردازند و در استجابت این دعاها، خواسته های استعدادی بر همه مقدم است، زیرا خدای متعال در آن مقام آن چه را که اصلح به حال کل نظام است؛ عطا می کند، نه آن چه را که مصلحت یک فرد اقتضا کند. و پس از زبان استعداد، زبان حال مقدم بر زبان مقال است و بسیار کم اتفاق افتد که خواسته های زبانی بی همراهی حال و استعداد به استجابت رسد. به همین خاطر آشنایان راه برای تحصیل این ارتباط، آداب بسیاری توصیه نموده اند، باشد که با نگارش برخی از آن آداب بر این صفحات سپید، لوح صافی دل نیز نقش پذیرد و برای دریافت عطایای جمال نامتناهی قابلیت یابد.
آداب دعا:
زمینه سازی برای دعا؛
ایجاد آمادگی روحی و بستر سازی معنوی ازآداب بسیارضروری دعا می باشد که اتفاقاً عنایت کمتری به آن می گردد. این مقدمات را می توان در دو بعد سلبی و ایجابی دسته بندی نمود. بخشی برای تطهیر دل و جان و بخش دیگر برای فضاسازی روح و روان.
الف: طهارت روح (مقدمات سلبی)
1 . دوری از ریا و خودنمایی؛
2. دوری از گناه و نافرمانی؛
3. پرهیز از عجب و خودپسندی؛
4 . ترک لقمه ی حرام؛
در حدیث قدسی خدای متعال می فرماید: «از تو درخواست و از من اجابت آن. زیرا دعای هیچ درخواست کننده ای از من دور نمی ماند، مگر دعای حرام خوار.» و پیامبر می فرماید: «هر که دوست دارد دعایش مستجاب شود، کسب و کار و خوراکش را پاکیزه نماید.» و به کسی که می گفت: دوست دارم دعایم به اجابت برسد، فرمود: «خوراکت را پاکیزه نما و لقمه ی حرام نخور.» و در خطابات خداوند به حضرت عیسی(ع) آمده است که به مردم بگو: «ناخن خود را از کسب حرام کوتاه کنید به مال مردم چنگ میندازید و گوش های خود را از شنیدن ناسزا و دشنام کر نمایید و دل به من بسپارید ... و جز با چشمانی شرم آگین و دل هایی پاک و دستانی نیالوده به خانه ی من پای مگذارید.» به آنان بگو: «من دعای کسی را که حق یکی از مخلوقاتم بر عهده ی او باشد، استجابت نمی کنم.» [1]
5 . پرهیز از خواسته های نامشروع؛
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ای دعا کننده! آنچه نشدنی است و آنچه که حلال نیست، درخواست مکن.» برخی از مفسران در تفسیر جمله ی: (إن اللّه لایحبّ المعتَدین)، که پس از فرمان: (اُدعوا ربّکم تضرُّعاً وخفیَةً) آمده است، گفته اند: به معنای آن است که دعا کننده نباید از حد خارج شده، خواسته ای فراتر از مقام خود را بطلبد و یا انتظار آن را داشته باشد که خداوند به خاطر او تمامی قوانین تکوینی و تشریعی خود را باطل نماید و درهم بریزد. خواسته های حرام و بی ادبانه و نفرین علیه اقوام و خویشان.
یاد ده ما را سخنهاى دقیق که ترا رحم آورد آن اى رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنى از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحى تو اى تو سلطان سخن
کیمیا دارى که تبدیلش کنى گر چه جوى خون بود نیلش کنى
این چنین میناگریها کار تست این چنین اکسیرها اسرار تست
آب را و خاک را بر هم زدى ز آب و گل نقش تن آدم زدى
نسبتش دادى و جفت و خال و عم با هزار اندیشه و شادى و غم
باز بعضى را رهایى دادهاى زین غم و شادى جدایى دادهاى[1]
تعریف دعا
کلمه دعا و مشتقاتش که حدوداً بیش از 200 بار در آیات قرآن کریم بکار رفته است. از ریشه «دَعَوَ» و به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهی مطلق خواندن از آن منظور است.
دعا در لغت به معنی صدا زدن و به یاری طلبیدن و در اصطلاح اهل شرع، گفتوگو کردن با حق تعالی، به نحو طلب حاجت و درخواست حل مشکلات از درگاه او و یا به نحو مناجات و یاد صفات جلال و جمال ذات اقدس اوست.
از عواملی که سبب ارتقای ارزش و شأن روزه میشود، پرداختن به دعا و نیایش در ماه مبارک رمضان است. پیامبر(ص) در خطبه معروف خود که در آستانه ماه مبارک رمضان ایراد کردند این چنین فرمودند: «... و دعائکم فیه مستجاب».
تردیدی نیست که دعا و نیایش، آدمی را از چنگال افسردگی و اضطراب روحی نجات میبخشد، همچنانکه باعث پیشگیری و غلبه آن دو بر فضای جان است.
مهاتماگاندی، رهبر فقید هند میگفت: «اگر دعا نمیکردم [اهل دعا نبودم] مدتها پیش دیوانه میشدم.»
الکسیس کارل، برنده جایزه نوبل، در کتاب نیایش مینویسد: همان طور که آدمی به آب و غذا احتیاج دارد، به دعا و نیایش نیز نیازمند است.
یکی از دستاویزهایی که انسان به آن دسترسی دارد و به کمک آن میتواند به سعادت دنیوی و اخروی نایل شود و از «امدادهای غیبی» برخوردار گردد، «دعا» و «نیایش» است. براساس مصالح و الطاف الهی چنین مقرر شده که در مواردی بشر، از امدادهای غیبی برخوردار شود و یکی از طرق تجلی امدادهای غیبی دعا است. دعا، کلید است؛ کلید استفاده از امدادهای غیبی، اما برای اینکه انسان در این زمینه به افراط و تفریط نگراید و راههای فوق (توانمندیهای جسمی، فکری و معنوی، حواس ظاهری، حس و تجربه، عقل و حکمت، دین و مکتب انبیا) را نادیده نگیرد، امدادهای غیبی و دعا به گونهای مشروط در اختیار وی قرار داده شده تا گمان نکند که اگر تنها در گوشهای دست به دعا بردارد، کار تمام است. خیر، استجابت دعا، شروطی دارد که بدون آنها، حاصل نمیشود.
قرآن کریم و احادیث متواتره، مسلمین را به دعا امر نموده و نیکو بودن این عمل و اجابت دعا از سوی خدای مهربان در بین مسلمین امری ضروری تلقی میشود.
خدای بزرگ در قرآن کریم نتیجه رویگردانی از دعا را دخول در آتش دانسته و از انسانها خواسته است که به درگاهش پناه برند و از او درخواست و مسئلت داشته باشند تا بدین طریق به آرزوها و اهداف خود برسند:«و قال رَبُّکُمُ ادْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الذینَ یَسْتَکْبِرونَ عَنْ عبادی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّم و آخرین.» (مؤمن/60).
«پروردگار شما فرموده است بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من سرکشی میکنند، زود باشد که به حالت ذلت و خواری به دوزخ داخل شوند.»
مولای متقیان علی(ع) که فردی بسیار دعاکننده بود و به ایشان «دعّا» میگفتند (وَ کانَ امیرالمؤمنینَ رَجُلاً دَعّاءً) میفرماید:«محبوبترین کارها نزد خدا در روی زمین دعاست.»
بنابراین دعا از بهترین عبادتها و دارای دو جنبه اصالت و مقدمیت است. بدین معنی که ذاتاً مانند نماز و روزه دارای اجر و پاداش نیک و سبب وسیله گشایش گرههای بسته زندگی و حل مشکلات امور به الهام خداوند و یاری او و سبب برآمدن حاجات دنیا و آخرت است. پس شایسته است هر مسلمان و بلکه هر انسانی دایماً رو به سوی خدا داشته باشد و دل به اجابت دعا بندد و از رحمت اهلی مأیوس نگردد: «و از رحمت الهی مأیوس نشوید، همانا کسی جز اهل کفر از رحمت الهی مأیوس نگردد.» (یوسف/78)
امام هشتم(ع) فرمود: «خود را به اسلحه پیامبران مجهز کنید.» پرسیدند که اسلحه پیامبران کدام است؟ پاسخ داد: «دعا و درخواست از خدا»8
در حدیث آمده است: «دعا مغز عبادت است. [هشدار خدا] خداوند در قرآن به انسان دستورهای زیادی داده است و از جمله وی را به دعا و درخواست کردن از خدا امر نموده است،این تنها دستوری است که هشدار به همراه دارد: «انَّ الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنّم و آخرین» آنان که از دعا و عبادت من، اعراض و سرکشی کنند، با ذلت و خواری داخل دوزخ شوند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |