مولوی درمثنوی برای مخاطبان زیادی سخن گفته است. امابهترین مخاطب برای مولوی ذات پاک خداوند است. تنهامخاطبی که ازسوزواشتیاق درونی اوآگاه است وسرّدردعشق اورامیداند. اودرهنگام دعاخود را درحضوربهترین مخاطب خود)خداوند)احساس میکند لذابهترین،سوزناکترین وعاشقانه ترین سخنان و مناجات خود را نثار او میکند واظهار عجز ودرماندگی ونیاز را دربرابراوبه نهایت میرساند. این بیان سوزناک وظهوردردعاشقانه،ایمان واعتقاد راستین رادردلهای مستعد میکارد وآنها را مشتاق حضور درپیشگاه خداوند می سازد؛ خدایی که دراین مقام نه فقط معبودوخالق،بلکه محبوب ومعشوق هم هست. ابیات زیرمیتواند مثالی برای گفته های بالاباشد تا لحن غم آلود وبیان سوزناک اورادرهنگام مناجات باخداوند نشان دهد:
نالم ایرا ناله هاخوشآیدش
ازدوعالم ناله وغمبایدش
چون ننالم تلخ ازدستان او
چون نیم درحلقه مستان او
ناخوش اوخوش بوددرجان من
جان فدای یار دلرنجان من
عاشقم بررنج خویش ودرد خویش
بهرخشنودی شاه فرد خویش
(مثنوی،دفتر1،ب1774تا1778)
داستان اهل صحو همکهعلیرغمتسلیمدربرابرارادةخداوند،دعانیزازخویوخصلت آناناستدرداستاندقوقیدردفترسوممثنویآمدهاستکهدربرگیرندةداستاناهلسکر همهستودرواقعاحوالهردوگروهازاولیادراینداستانآمدهاست: دقوقیهفتتناز اولیایخداوندراملاقاتمیکند. آنانبادیدندقوقیاورامیشناسندوازاومیخواهندکه پیشنمازآنانباشد. هنگامیکهمشغولنمازمیشونددقوقیدرمیاندریاکشتیایرا مشاهدهمیکندکهدرحالغرقشدناست. دقوقیبرحالآنانرحمآوردوازخداوندنجاتاهلکشتیرا درخواستکرد. دعایاومستجابشدوکشتیازورط?هلاکتنجاتیافت. وقتیکهنمازآنانبهپایانرسیداولیایخدابهنشان?سوالدررویهمدیگرنگریستندکه: چهکسیدرکارخداوندفضولیکردهواهلکشتیراازطوفاننجاتدادهاست؟همینکه فهمیدنددقوقیدعاکردهاستاوراترککردند .مولویدراینداستانازعملدقوقیدفاعمیکندوکاراورادرستمیداند. بابیاناین دلیلکهدقوقینهبهاختیارخودبلکهازتأثیرارادهوقضایخداونددستبهدعابرداشتو جاناهلکشتیراباالهامازخداوندنجاتبخشید.
آندعایبیخودآنخوددیگراست
آندعازونیستگفتدیگراست
آندعاحقمیکندچوناوفناست
آندعاوآناجابتازخداست
(مثنوی،دفتر3،ب2219و2220)
چنان که شیوة مولوی است برای نشاندادناحوالایندوگروهازمردانخدا،دوداستان درمثنویمعنوینقلکردهاست. داستاناولمربوطبهاحوالگروهاولیعنیاهلسکراست. بدینگونهکه: بهلولازدرویشیحالاورامیپرسد؛درویشپاسخمی دهدکهچگونه بایدباشدحالکسیکهکائناتمطابقمیلاومیچرخدواحوالآنمطابقارادةاودگرگون میشود؟بهلولازاومیخواهدکهسخنخودراروشنتربیانکند. درویشمیگوید: راضیبه رضاوقضایخداوندگشتهویقینحاصلکردهامکههیچامریدرهستیاتفّاقنمیافتدمگر آنکهارادةخداوندبرآنتعلّقگرفتهباشد. اینیقین،مراازاعتراضبرنیکوبدعالمبینیاز ساختهاست. ازدیدنحسنالقضاویاسوءالقضااحوالمدگرگوننمیشودودیدگانمناظربه اینحوادثوتغییراحوالنیستبلکهناظربهمحولاحوالوحادثهگرداناینعالماست؛پس دارندةایناحوالنیازیبهدعاکردننداردوازخداوندهیچخواستهایجزخواست?خداوند
خودندارد:
هستایمانشبرایخواستاو
نیبرایجنّتواشجاروجو
ترککفرشهمبرایحقبود
نیزبیمآنکهدرآتشرود...
بندهایکشخویوخصلتاینبود
نیجهانبرامروفرمانشرود؟
پسچرالابهکنداویادعا؟
کهبگردانایخداونداینقضا
(مثنوی،دفتر3،ب1911تا1914)
گروه اول چنان مجذوب وحیرانجمالوجلالخداوندهستندکهاز شدتحیرت،خاموشیاختیارکردهوجزبهتجلّیصفاتاودرکائناتبهچیزدیگریتوجه ندارند. اماگروهدوم،اهلصحو،بادعاوزاریلطفوعنایتخداوندراجذبوآنرابه مخلوقاتاومیرسانندوواسط?خداوندومخلوقاتاوهستندوعلاوهبرتماشایصفات جلالوجمالخالقومعشوقخود،ناظربهحالبندگانودرماندگانهمهستند . اگربرای رفعبلاویانجاتجانکسیدعامیکنندبهمعنیترجیحدادنحیاتدنیویبرجواررحمت الهیویابیانگراعتراضآنانبرسریانارادةخداوندنیستبلکهچونخداوندچنینامرکرده وبندگانخودرابهدعاکردنودرخواستحاجتامرفرمودهاستآناننیزدعامیکنندوبا دعایخودجمالتصرّفارادةخداونددرکائناتوهمچنینجلالقدرتاورادرتغییردادن احوالهستیبهنمایشمیگذارند.
زاولیااهلدعاخوددیگرند
گههمیدوزندوگاهیمیدرند
قومدیگرمیشناسمزاولیا
کهدهانشانبستهباشدازدعا
ازرضاکههسترامآنکرام
جستندفعقضاشانشدحرام
(مثنوی،دفتر3،ب1879تا1881)
مقام این مومنان مقام تسلیم و تمک ین استلذاهیچگاهازخداوندنمیخواهندکهمجاریاموررامطابقمیلآنانتغییردهدوبلاییراتبدیلبهنعمت کند. احوالاینعاشقاندرابیاتزیرچنینبهتصویرکشیدهشدهاست:
ازحلاوتهاکهداردجورتو
وزلطافتکسنداندغورتو
نالموترسمکهاوباورکند
وزکرمآنجورراکمترکند
عاشقمبرلطفوبرقهرشبهجد
بوالعجبمنعاشقاینهردوضد
واللّهارزینخاردربستانشوم
همچوبلبلزینسببنالانشوم
ایعجببلبلکهبگشایددهان
تاخورداوخارراباگلستان
(مثنوی،دفتر1،ب1567تا1571)
اماگروهدومباآنکهدربرابرارادةخداوندتسلیموراضیبهرضایاوهستندولیدعاومناجاتنیزازخویوخصلتآناناست. هموارهدستبهدعابرمیدارندوازقضایسوءبه قضاینیکخداوندپناهمیبرند. آنگاهکهنعمتیولطفیازخداوندبهآنانمیرسددعای شکربهجامیآورندوآنگاهکهبلایینازلمیشودبهنالهوزاریوتضرّعدرمیآیندوعجز ودرماندگیخودرابهنمایشمیگذارندوباکمندگریهوزاری،لطفورحمتالهیرابه
سوی خود می کشند. دعا و التماس این گروه از رو ی خواهش نفس و یا خودخواهی و دل بستگی به دنیا نیست بلکه آنان به منظور عمل کردن به امر و فرمان الهی اقدام به دعا و نیایش می کنند. در واقع کار آنان اظهار تسلیم در برابر امر خداوند است. م ی توان گفت که گروه اول اهل سکر و مستی، و گروه دوم دارای مقام صحو و هوشیاری هستند . هردو گروه امر خداوند را به جا می آورند و تسلیم ارادة او هستند ولی هرک دام به بعدی از ابعاد صفات خداوند ناظر هستند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |