لذت دعا و مناجات با خدا
یکی از ویژگی های انسان، نیاز به لذت است؛ هم جسم او لذت طلب است و هم روحش. با این تفاوت که لذت جسمی همگانی است و زود درک می شود، ولی لذت روحی ـ معنوی چنین نیست و همه کس از آن بهره مند نخواهد بود، بلکه شرایط و مقدمه هایی دارد که اگر رعایت شود و مدتی استمرار یابد اندک اندک به دست می آید و اگر حاصل شد، به یقین، با هیچ لذت مادی نمی توان آن را مقایسه کرد.
در حدیث قدسی آمده است که خداوند عزوجل فرمود: «اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنی؛ من هم نشین کسی هستم که مرا یاد کند.» اگر هم نشینی با خداوند ستایش شونده را درک کنیم، لذتی می بریم که آیا هیچ لذت جسمی را با این لذت روحی یارای مقایسه هست؟ بقول فیض کاشانی:
برون رفتند از خود تا که دریابند دلبر را تو در کنج قفس منزلگه عنقا نمی دانی
فرق میان لذت جسمی و روحی، همانند تفاوت میان حیوان و انسان است. یکی از عرفا فرموده است: اگر شاهان و شاه زادگان می دانستند چه لذتی در مناجات است، تاج و تخت را کنار می گذاشتند و به مناجات روی می آوردند.
هر که را ذوق دین پدید آید شهد دنیاش کی لذیذ آید
دعا وسیله تکامل روح و رسیدن به بهجت معنوی است که کم کم انسان را به عشق حق می رساند و او را چون قطره ای، در دریا محو می کند.
دل به عشق خدای یکتا ده قطره ای را رهی به دریا دِه
تا نماند ز عاشقان اثری خاک مجنون به آب لیلا دِه
پس بیاییم و دعا را فقط وسیله یی برای رفع حوایج مادی ننگریم تا از لذت های معنوی آن نیز بهره مند گردیم.
نقل کرده اند: امام سجاد علیه السلام از سر شب تا سحرگاه به عبادت می پرداخت، آن گاه رو به آسمان می کرد و با صدای بلند گریه و مناجات می کرد و می گفت: وای بر من! هر چه از عمرم می گذرد، گناهانم زیاد می شود و توبه نمی کنم. آیا وقت آن نرسیده است که از پروردگارم حیا کنم؟ و گاهی نیز به خدا عرض می کرد:
«خدایا! آیا واقعا مرا به خاطر گناهانم می سوزانی؟ پس امید و محبتم به تو چه می شود؟ خدایا! چنان از فرمانت سرپیچی می کنیم که گویا نمی بینی! و چنان حلم می ورزی که گویا کسی تو را معصیت نکرده! خدایا! چنان به مردم نیکی می نمایی که گویا محتاج آنهایی، در حالی که تو سَرورِ بی نیازی»
هر که با تو آشنا شد از جهان بیگانه گردد
ترک خان و مان بگوید دست از جان هم بشوید
هر که او روی تو بیند بر تو کی غیری گزیند
جز حدیث تو نگوید جز وصال تو نجوید
دلدادگان محبوب
گویند کسی به دیدار اویس قرنی رفت. پس از سلام و احوال پرسی، اویس پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
گفت: آمده ام با تو مأنوس باشم. اویس با تعجب پرسید:
مگر کسی، به غیر خدا هم انس می گیرد؟
آیا اویس ها در انس با خدا چه یافته اند که چنین بی قرار و شیدا در پی اویند و نمی توانند دل به دیگران بسپارند و آیا ما را چه شده است که از چنین لذتی محروم گشته ایم و از انس با دیگران بیش از انس با حضرت معبود لذت می بریم؟
رازی است مرا راز گشایی خواهم
دردی است به جانم و دوایی خواهم
گر دوست وفایی نکند بر درویش
با جان و دلم از او جفایی خواهم
اگر در سیره اولیا دقت کنیم و محتوای دعاهای آنان را ببینیم، متوجه می شویم که آنها از خواستن حاجات عادی زندگی ساکتند و زمام کار را به دست خدا داده اند.
قوم دیگر می شناسم ز اولیا
که دهانْشان بسته باشد از دعا
از رضا که هست رام آن کرام
جستن دفع قضاشان شد حرام
هر چه آید پیش ایشان خوب بود
آب، حیوان گردد ار آتش بود
دعاهای آنان سخنان عاشقانه ای است که با محبوب خویش در میان می گذارند و با خدا عشق بازی می کنند.
امام سجاد علیه السلام بیان می دارد:
«بار الها! کیست که مزه محبت تو را چشید و غیر تو را خواست؟ و کیست که به مقام قرب تو انس یافت و لحظه ای از تو روی گردانید؟»
و باز عرض می کند: دیدارت نور چشم من است و رسیدن به تو آرزوی دلم و شوقم، به سوی تو و وَلَه من، در محبت تو و دلدادگی ام در هوای توست».
در دعای دیگر همچون طفلی که دامن مادر را گرفته و رها نمی کند تا خواسته اش را بگیرد، چنین گوید:
«خدای من، آقای من! به عزت و جلالت سوگند! اگر مرا به گناهانم بازخواست نمایی، من نیز عفوت را می طلبم و اگر به پستی ام مؤاخذه کنی، من نیز کرمت را خواستارم و اگر مرا به جهنم ببری، به دوزخیان خبر می دهم که من تو را دوست دارم. ای خدا و آقای من! اگر تنها دوستانت را می بخشی، پس گناهکاران به کجا پناه ببرند؟».
با دقت در دعاهای اولیای الهی متوجه می شویم که آنان چه حال خوشی دارند و چه اندازه از مناجات و انس با حق لذت می برند.
امام سجاد علیه السلام فرمود:
«اگر خانواده ام و دیگر مردم بر من حقوقی نداشتند که ناچار از پرداختن به آنها باشم، چشم را به آسمان و دل را به خدا متوجه می ساختم و تا پایان عمر از آن روی نمی گرداندم»
شب همه شب ما و تمنای او
خواب نداریم ز سودای او
شب دم از افسانه او می زنیم
روز درِ خانه او می زنیم
همه ی موجودات به تناسب استعداد و فراخور حال خود از عطایای الهی بهره مند می شوند و هیچ موجودی از سفره ی رحمت و کرامت بی نصیب نمی ماند .عده ای با زبان استعداد نیازهای خود را بازگو می نمایند و عده ای نیز با زبان حال راز درون ابراز می نمایند و گروهی دیگر با زبان سر به آداب عبودیت می پردازند و در استجابت این دعاها، خواسته های استعدادی بر همه مقدم است، زیرا خدای متعال در آن مقام آن چه را که اصلح به حال کل نظام است؛ عطا می کند، نه آن چه را که مصلحت یک فرد اقتضا کند. و پس از زبان استعداد، زبان حال مقدم بر زبان مقال است و بسیار کم اتفاق افتد که خواسته های زبانی بی همراهی حال و استعداد به استجابت رسد. به همین خاطر آشنایان راه برای تحصیل این ارتباط، آداب بسیاری توصیه نموده اند، باشد که با نگارش برخی از آن آداب بر این صفحات سپید، لوح صافی دل نیز نقش پذیرد و برای دریافت عطایای جمال نامتناهی قابلیت یابد.
[1] - عدة الداعی، ابن فهد حلی، قم: موسسه المعارف الاسلامیه، ص 50 و 51.
[2] - عدة الداعی، ص 210.
[3] - همان، ص 57 و 58 .
یکی از بزرگان می گفت (چه نکته خوبی!) ما همیشه وقتی دعا می کنیم به خدا می گوییم خدایا به ما بده، هیچ وقت دعا نمی کنیم خدایا از ما بگیر، در صورتی که ما به این دعا بیشتر احتیاج داریم؛ ما به آن چیزهایی که خدا باید از ما بگیرد بیشتر احتیاج داریم تا آن چیزهایی که بخواهد به ما بدهد. تا اینهایی که از ما باید بگیرد از ما نگیرد هیچ چیز قابل دادن نیست. ما باید بگوییم خدایا این حب جاه و مال را از ما بگیر، این حسادتها را از ما بگیر، این کینه ها و عقده ها را از ما بگیر، این کدورتهای قلبی را از ما بگیر، این پرده ها را از جلو چشم ما بردار؛ این غلها، این غشها، این حقدها، این شکها، این شرکها، این کبرها، این حسدها را از ما بگیر. به این «بگیر»ها بیشتر احتیاج داریم تا به اینکه چه را به ما بده.
آخر تو چه هستی؟ اول حساب کن که چه هستی و چه داری، چه را طلب می کنی و برای کجا طلب می کنی؟ گفت:
«آئینه شو، جمال پری طلعتان طلب / جاروب کن توخانه را سپس میهمان طلب»
اول آنچه باید از تو بگیرند آنها را بیرون بریز، آنگاه بگو بده. آن وقت است که دعای تو مستجاب می شود و «بده»ها به اجابت مقرون می شوند.
نکته دیگر که درسی است که امام علی علیه السلام می دهد این است (روحش را عوض می کنم و جمله اش را بعد ترجمه می کنم): هیچ وقت چیزی را بر خدا حتم نکنید، یعنی نگویید خدایا فلان چیز را به هر حال من می خواهم، من کار ندارم حکمت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست، ادب عبودیت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست.
ادب عبودیت اقتضا می کند که انسان از خدا بخواهد. آن کسی که از خدا چیز نمی خواهد او در مقابل خدا انانیت به خرج می دهد. عبودیت اقتضا می کند که انسان همیشه از خداوند چیز بخواهد و وقتی که انسان از خدا چیز می خواهد اول این را باید بخواهد: خدایا این قلب من را هدایت کن که از تو آن چیزی را بخواهد که حکمت و مصلحت است و الا من خیلی اوقات گمراه می شوم، چیزهایی برای خود می خواهم که نباید بخواهم و چه دعای بزرگی است!
در نهج البلاغه خطبه 227 می فرماید: خدایا اگر از مطلوب واقعی خودم کور شدم، چشمهایم آن مطلوبهای واقعی خودم را ندید و چیزهایی را دید که اصلا نباید من به اینها توجه کنم، خدایا اولین دعای من این است که با آن لطف و کرم خودت دست به قلب من بینداز و دل مرا هدایت کن که بفهمم چه بخواهم، مرا به مصالح خودم راهنمایی کن. این قلب من را بگیر و به سوی رشدش و آنچه که صلاح و هدایت و راهش است راهنمایی بفرما.از کرم تو و از لطف عمیم تو اینها عجیب و چیز تازه ای نیست؛ یعنی تو چقدر لطف داری که بسیاری از اوقات اصلا قلب من را خودت هدایت کرده ای که من چه از تو بخواهم، اینها هم جزء لطفهای توست.
در دعای رجب می خوانیم: «یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر؛ ای خدایی که برای رسیدن به هر چیزی به او امیدوارم و از خشم او در برابر هر بدی در امانم» تا آنجا که می گوییم: «یا من یعطی الکثیر بالقلیل» ای خدایی که رحمت و نعمت بسیار را می دهی در مقابل عمل کم. «یا من یعطی من سئله ای» خدایی که عنایت می کنی به هر که از تو بخواهد ولو عملی هو نداشته باشد؛ معاوضه عمل هم نیست. «یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه» ای خدایی که اعطا می کنی و رحمت می کنی به بنده ای که حتی از تو نخواسته و تو را نمی شناسد. «تحننا منه و رحمة» از بس تو به بندگان خودت لطف و تحنن و رأفت و رحمت داری!
یکی از شرایط دعا – که شرایط زیاد دارد – همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بی منتهاست و اینکه انسان هر اندازه عاصی و گنهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بازگشت کننده و مقر به معصیت و بنده ای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از در خانه خودش دور کند.
آداب حضور در ضیافت الهی
در زندگی دنیا اگر روزی، انسان به میهمانی، دعوت شود، دعوت شدگان با توجه به مقام و موقعیت صاحب خانه و میزبان و با درنظر داشتن میهمانان دیگر، خود را برای شرکت در میهمانی، آماده می کنند، اگر صاحب خانه و میزبان، شخصیت معتبر اجتماعی داشته باشد، میهمانان با وقار، هیئت و هیبت خاصی، وارد مجلس شده و در طول جلسه و جریان میهمانی نیز باتوجه به شخصیت میزبان و بزرگان دیگری که در جلسه حضور دارند، در نشست و برخاست، غذا خوردن و صحبت کردن، دقت به خرج می دهند تا با حرکات اضافی، صحبت های بی مورد و... باعث مضحکه دیگران قرار نگیرند.
حال سؤال این است که در ضیافت و میهمانی بی سابقه، مجلل و پر شکوه ماه مبارک رمضان، میهمانان، با چه شرایطی وارد این بزم الهی شوند و چه ویژگی هایی را باید رعایت کنند تا بتوانند استفاده و لذت کافی برده، نتیجه مورد انتظار را به دست آوردند؟
در جملات و کلماتی که از حضرت رسول(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده است، ویژگی میهمانان الهی، بیان شده است که به چند مورد آن، اشاره می شود:
پیامبر(ص) خطاب به جابر می فرماید: «ای جابر! در ماه رمضان، هر کسی، روز آن را روزه بدارد و جزئی از شبش را به عبادت بپردازد، و شکم و شرمگاه خویش را، پاک نگه دارد، و زبانش را حفظ کند، همان طوری که از این ماه، خارج می شود از گناهان خویش خارج می شود. جابر عرض کرد: ای رسول خدا! این حدیث، چه زیباست! رسول خدا فرمود: و رعایت شروط آن، چه سخت است!» (کافی/4/78)
در حدیث دیگری می خوانیم: «رسول خدا(ص) مطلع شد زنی با زبان روزه، به خدمتکار خود، دشنام داده است، رسول خدا(ص) او را دعوت کرد و غذائی پیش او گذاشت، آن زن گفت: من روزه هستم. رسول خدا(ص) فرمود: چگونه روزه هستی که کنیزت را دشنام می دهی؟ روزه فقط خودداری از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه خداوند آن را علاوه بر این دو، مانع کارها و سخنان زشت که روزه را بی اثر می کند، قرار داده است، وه که چه اندک هستند روزه داران و چه بسیارند کسانی که گرسنگی می کشند.» (همان/78) در جای دیگر می فرماید: «خدای عزوجل می فرماید: «کسی که جوارح و اندام خود را از حرام های من، روزه ندارد؛ چه حاجت که به خاطر من از خوردن و آشامیدن خودداری ورزد.» (الفردوس/5/242) حضرت زهرا(س) می فرماید: «اگر روزه دار، زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را، نگه ندارد، روزه به چه کار او می آید.» (مستدرک الوسائل7/663)
از امام صادق(ع) نقل شده است: «هرگاه روزه گرفتی، گوش و چشمت را از حرام، روزه بدار و همه اعضا و اندامت را از زشتی و پرگویی و اذیت کردن خدمتکارت باز دار. باید وقار روزه در تو باشد، تا می توانی، خاموش باش، مگر از ذکر خدا، و روزی که روزه داری با روزی که روزه نداری، یکسان نباشد، از خندیدن با صدای بلند، دوری کن؛ زیرا خداوند این کارها را دشمن داند.» (بحار/93/292) در جای دیگر می فرماید: «هرگاه روزه گرفتی، باید گوش و چشم و مو و پوستت نیز روزه داشته باشد. آن حضرت اعضای دیگری را نیز برشمرد و فرمود: روزی که روزه داری با روزی که روزه نداری، یکسان نباشد.» (کافی/4/78)
امام سجاد(ع) در دعای خود، هنگام حلول ماه مبارک رمضان، این گونه مناجات می کند: «به وسیله روزه این ماه، یاریمان ده؛ تا اندام خود را، از معاصی تو، نگه داریم و آن ها را به اعمالی واداریم که خشنودی تو را فراهم می آورد، تا با گوش هایمان، سخنان بیهوده نشنویم و با چشمانمان به دیدن چیزهای لهو نشتابیم و دستانمان را به سوی حرام، نگشاییم و با پاهایمان به سوی آنچه منع شده، ره نسپاریم و با شکم هایمان، جز آنچه را، تو حلال کرده ای، در خود جای ندهیم و زبان هایمان، جز به آنچه، تو خبر داده ای و بیان فرموده ای، گویا نشود، و رنج نکشیم، جز برای آنچه به پاداش تو، نزدیک می کند و به جا نیاوریم، مگر چیزی را که از کیفر تو، نگه می دارد.» (صحیفه سجادیه/دعای 44)
یاد ده ما را سخنهاى دقیق که ترا رحم آورد آن اى رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنى از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحى تو اى تو سلطان سخن
کیمیا دارى که تبدیلش کنى گر چه جوى خون بود نیلش کنى
این چنین میناگریها کار تست این چنین اکسیرها اسرار تست
آب را و خاک را بر هم زدى ز آب و گل نقش تن آدم زدى
نسبتش دادى و جفت و خال و عم با هزار اندیشه و شادى و غم
باز بعضى را رهایى دادهاى زین غم و شادى جدایى دادهاى[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورنده? لقمههای راز شد
لب فروبند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
چند خوردی چرب و شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی در صیام
چند شبها خواب را گشتی اسیر
یک شبی بیدار شو دولت بگیر
«مثنوی معنوی»
با یاد خدای بزرگ ومهر انگیز، یاد داشت «رمضان بهار نیایش ودعا » را تقدیم مخاطبین ارجمندومیهمانان ضیافت الهی می نماییم :
تعریف دعا
کلمه دعا و مشتقاتش که حدوداً بیش از 200 بار در آیات قرآن کریم بکار رفته است. از ریشه «دَعَوَ» و به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهی مطلق خواندن از آن منظور است.
دعا در لغت به معنی صدا زدن و به یاری طلبیدن و در اصطلاح اهل شرع، گفتوگو کردن با حق تعالی، به نحو طلب حاجت و درخواست حل مشکلات از درگاه او و یا به نحو مناجات و یاد صفات جلال و جمال ذات اقدس اوست.
از عواملی که سبب ارتقای ارزش و شأن روزه میشود، پرداختن به دعا و نیایش در ماه مبارک رمضان است. پیامبر(ص) در خطبه معروف خود که در آستانه ماه مبارک رمضان ایراد کردند این چنین فرمودند: «... و دعائکم فیه مستجاب».
تردیدی نیست که دعا و نیایش، آدمی را از چنگال افسردگی و اضطراب روحی نجات میبخشد، همچنانکه باعث پیشگیری و غلبه آن دو بر فضای جان است.
مهاتماگاندی، رهبر فقید هند میگفت: «اگر دعا نمیکردم [اهل دعا نبودم] مدتها پیش دیوانه میشدم.»
الکسیس کارل، برنده جایزه نوبل، در کتاب نیایش مینویسد: همان طور که آدمی به آب و غذا احتیاج دارد، به دعا و نیایش نیز نیازمند است.
یکی از دستاویزهایی که انسان به آن دسترسی دارد و به کمک آن میتواند به سعادت دنیوی و اخروی نایل شود و از «امدادهای غیبی» برخوردار گردد، «دعا» و «نیایش» است. براساس مصالح و الطاف الهی چنین مقرر شده که در مواردی بشر، از امدادهای غیبی برخوردار شود و یکی از طرق تجلی امدادهای غیبی دعا است. دعا، کلید است؛ کلید استفاده از امدادهای غیبی، اما برای اینکه انسان در این زمینه به افراط و تفریط نگراید و راههای فوق (توانمندیهای جسمی، فکری و معنوی، حواس ظاهری، حس و تجربه، عقل و حکمت، دین و مکتب انبیا) را نادیده نگیرد، امدادهای غیبی و دعا به گونهای مشروط در اختیار وی قرار داده شده تا گمان نکند که اگر تنها در گوشهای دست به دعا بردارد، کار تمام است. خیر، استجابت دعا، شروطی دارد که بدون آنها، حاصل نمیشود.
قرآن کریم و احادیث متواتره، مسلمین را به دعا امر نموده و نیکو بودن این عمل و اجابت دعا از سوی خدای مهربان در بین مسلمین امری ضروری تلقی میشود.
خدای بزرگ در قرآن کریم نتیجه رویگردانی از دعا را دخول در آتش دانسته و از انسانها خواسته است که به درگاهش پناه برند و از او درخواست و مسئلت داشته باشند تا بدین طریق به آرزوها و اهداف خود برسند:«و قال رَبُّکُمُ ادْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الذینَ یَسْتَکْبِرونَ عَنْ عبادی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّم و آخرین.» (مؤمن/60).
«پروردگار شما فرموده است بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من سرکشی میکنند، زود باشد که به حالت ذلت و خواری به دوزخ داخل شوند.»
مولای متقیان علی(ع) که فردی بسیار دعاکننده بود و به ایشان «دعّا» میگفتند (وَ کانَ امیرالمؤمنینَ رَجُلاً دَعّاءً) میفرماید:«محبوبترین کارها نزد خدا در روی زمین دعاست.»
بنابراین دعا از بهترین عبادتها و دارای دو جنبه اصالت و مقدمیت است. بدین معنی که ذاتاً مانند نماز و روزه دارای اجر و پاداش نیک و سبب وسیله گشایش گرههای بسته زندگی و حل مشکلات امور به الهام خداوند و یاری او و سبب برآمدن حاجات دنیا و آخرت است. پس شایسته است هر مسلمان و بلکه هر انسانی دایماً رو به سوی خدا داشته باشد و دل به اجابت دعا بندد و از رحمت اهلی مأیوس نگردد: «و از رحمت الهی مأیوس نشوید، همانا کسی جز اهل کفر از رحمت الهی مأیوس نگردد.» (یوسف/78)
امام هشتم(ع) فرمود: «خود را به اسلحه پیامبران مجهز کنید.» پرسیدند که اسلحه پیامبران کدام است؟ پاسخ داد: «دعا و درخواست از خدا»8
در حدیث آمده است: «دعا مغز عبادت است. [هشدار خدا] خداوند در قرآن به انسان دستورهای زیادی داده است و از جمله وی را به دعا و درخواست کردن از خدا امر نموده است،این تنها دستوری است که هشدار به همراه دارد: «انَّ الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنّم و آخرین» آنان که از دعا و عبادت من، اعراض و سرکشی کنند، با ذلت و خواری داخل دوزخ شوند.
از نظر قرآن قبولی اعمال بندگان مشروط به وجود خلوص در آن هاست عملی که به انگیزه تقرب به خداوند انجام شود، اگر با خلوص همراه باشد پذیرفته است خداوند در قران کریم می فرماید:
«ای کسانی که ایمان اورده اید صدقه های خویش را با منت نهادن و آزار رسانیدن باطل نکنید مانند کسی که اموال را از روی ریا و خودنمایی انفاق می کند و به خداوند و روز قیامت ایمان ندارد.» (بقره، 264)
قران در این آیه کریمه هشدار می دهد که خدمت های خود را با منت باطل نکنید و در اعمال خود ریا و تظاهر نداشته باشید. اگر تظاهر و خودنمایی در عملی باشد علاوه بر اینکه آن عمل باطل است گناه آن در حد کفر به خداوند و بی ایمانی نسبت به جهان اخرت است. بنابراین چنانچه در روزه خلوص وجود نداشته باشد جز تشنگی و گرسنگی فایده ای برای روزه دار نخواهد داشت اگر شخصی برای ستایش مردم و خودنمایی و ریا روزه بگیرد، روزه او نه تنها باطل است بلکه گناه ان در حد کفر به پروردگار عالمیان است.
امیرمومنان می فرمایند: «چه بسا روزه داری که از روزه اش جز تشنگی نصیبی ندارد و چه بسا شب زنده داری که جز رنج و سختی بهره ای نمی برد چه خوس است خواب هوشمندان و افطار انان.» (مستدرک الوسائل، ج7، ص367)
اگر انسان بتواند به گفتار و کردار خود رنگ خدایی بدهد عمل او با ارزش می شود و نزد خداوند ارج و بها پیدا می کند. چنانچه روزه دار با خلوص نیت و تنها به خاطر خشنودی پروردگار روزه گرفت می تواند در وقت افطار بگوید:
«اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت»
آدمی با پرو بال اخلاص می تواند به عالم ملکوت پرواز کند وبه جایی برسد که جز خدا نبیند. وقتی همه افکار و اعمال انسان نور خدایی داشته باشد شیطان نمی تواند او را فریب دهد همان گونه که در قرآن کریم آمده است:
«شیطان را بر کسانی که ایمان آورده اند و بر خدا توکل می کنند تسلطی نیست.» (نحل،99)
انسانهای مخلص در معرض خطر شیطان قرار می گیرند شیطان با وسوسه پیوسته خود می کوشد تا با وارد کردن نوعی ریا و تظاهر، ارزش اعمال مومنان مخلص را از بین ببرد. ارزش یک ماه روزه، تلاوت قرآن و نماز شب، اگر با غروز ؛ ریا و خود نمایی همراه شود از میان می رود.
بندگان مخلص کسانی هستند که خداوند متعال بر قلب و روح آنان حاکم است و عبادت های آنان فقط برای تقرب به حق تعالی و لقای پروردگار است.
کسی که خداوند بر دلش حاکم شده باشد دیگر هوی و هوس به قلب او راه نمی یابد افکار و خواطر شیطانی به ذهن او وارد نمی شود و در خطر وسوسه های شیطان قرار نمی گیرد.زیرا که:
«قلب المومن عرش الرحمان؛ قلب مومن عرش خدای رحمان است.»(بحار، ج55، ص39)
آنچه از مجموع احادیث و روایات به دست می آید، این است که انسان روزه دار برای بهره مند شدن از غفران و رحمت خداوند و استفاده بهتر از ضیافت الهی، علاوه بر خودداری و امساک از خوردن و آشامیدن و دوری از اموری که روزه را باطل می کند، امور دیگری را نیز باید رعایت نماید، تا بتواند در زمره روزه داران واقعی قرار گیرد؛ چشم، گوش، زبان، دست و پا و سایر اعضای خود را از ارتکاب به گناه حفظ کند و در چارچوب موازین شرعی، از نعمت های بزرگ خدا استفاده کند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |